مهدویت و مسائل کلامی جدید -2 - مهدویت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مهدویت
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» مهدویت و مسائل کلامی جدید -2

مهدویت و مسائل کلامی جدید -2
اشاره
در شماره‏ی پیش، نکاتی در مورد تقسیم ادیان به «وحیانی‏» و «غیروحیانی‏» و وجود لااقل سه تفسیر نسبت‏به «سرشت و چیستی وحی‏» اشاره شد . همچنین در تفصیل دیدگاه اول (دیدگاه گزاره‏ای) مطالبی بیان گردید . در این شماره به بررسی دیدگاه دوم در زمینه چیستی وحی (دیدگاه تجربی) پرداخته می‏شود و تا ارکان و لوازم این دیدگاه در قیاس با دیدگاه دیگر در زمینه‏ی چیستی وحی، استخراج شود .
درآمد:
متفکرانی چون اقبال لاهوری (1) ، بر اساس تفسیر خاصی از وحی - که اصطلاحا "دیدگاه تجربی" نامیده می‏شود - ختم نبوت را به معنای انقطاع رابطه بین زمین و آسمان و انکار ظهور هر منجی الهی دانسته‏اند . وجود چنین اندیشه‏ای - که در عین بسطپذیر دانستن تجربه‏های وحیانی به غیر پیامبران، انکار ظهور منجی آسمانی را پس از رسول اسلام ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم)، لازمه‏ی ختم نبوت می‏داند - طرح بحثی در باب سرشت و چیستی وحی را ایجاب می‏کند .
در مورد چیستی و حقیقت وحی . به وجود سه دیدگاه اشاره شد و نخستین دیدگاه (دیدگاه گزاره‏ای) مورد بحث قرار گرفت . به اختصار گفته شد که "وحی" از منظر "وحی گزاره‏ای"، نوعی انتقال اطلاعات است; یعنی، مضامین و پیام‏هایی از سوی خداوند یا فرشته‏ی وحی، بر قلب پیامبر القای می‏شود; آن‏گاه پیامبر این معانی و مضامین را صورتی لفظی و زبانی بخشیده، در قالب عبادات و جملاتی به دیگر انسان‏ها عرضه می‏دارد . به همین جهت وحی در دیدگاه گزاره‏ای، سرشتی زبانی نداشته و الفاظ و کلمات حاکی از وحی، چیزی برخاسته و نشات گرفته از پیامبر و برای انتقال معانی به مخاطبان است .
توضیح این مطلب گذشت که ارکان وحی گزاره‏ای سه چیز است:
1 . فرستنده‏ی پیام (خدا یا فرشته‏ی وحی)
2 . گیرنده پیام (پیامبر)
3 . پیام (محتوایی که از سوی فرستنده پیام بر قلب پیامبر القا می‏شود)
البته این انتقال پیام در ضمن تجربه‏ای (مواجهه‏ی پیامبر با خدا یا فرشته‏ی وحی) صورت می‏گیرد که (آن را "تجربه‏ی وحیانی" نامیدیم . دقت‏شود که از منظر دیدگاه گزاره‏ای، وحی خود تجربه‏ی وحیانی نیست; بلکه انتقال پیامی است که در زمینه‏ی یک تجربه‏ی وحیانی صورت می‏گیرد .
دو . دیدگاه تجربی (تجربه‏ی دینی)
دیدگاه دوم در مورد سرشت وحی، «دیدگاه تجربه‏ی دینی‏» است . این دیدگاه عملا از حدود قرن نوزدهم به این طرف، در الهیات لیبرال، مورد تاکید قرار گرفته است; هر چند، ریشه‏های آن را می‏توان پیش از قرن نوزدهم نیز، در تاریخ اندیشه‏ی دینی مسیحیت دنبال کرد .
توضیح اجمالی این دیدگاه
از چشم‏انداز دیدگاه «تجربه‏ی دینی‏» ، حقیقت وحی یک نحو پیام رساندن یا سخن گفتن خدا نیست; بلکه حقیقت وحی یک نحوه تجربه‏ی دینی است; یعنی، سرشت و گوهر وحی، نفس مواجهه‏ی پیامبر با امر قدسی است که ما از آن به خدا یا الله تعبیر می‏کنیم . ممکن است در ادیان دیگر با اسامی دیگری مثل «پدر آسمانی‏» یا «یهوه‏» از او یاد شود . طبق این دیدگاه، آنچه که به عنوان «پیام وحی‏» برای ما نقل می‏شود، صرفا توصیف و تفسیری است که پیامبر از مواجهه و تجربه‏ی خویش با خدا، در اختیار ما می‏گذارد; اما اصل وحی، نفس مواجهه و تجربه کردن امر قدسی است . پیام وحی، سفرنامه‏ای است که پیامبر، از سفر خودش با خداوند، برای ما به ارمغان آورده است . از این چشم‏انداز در واقع، بین پیامبر و خدا، کلماتی رد و بدل نشده است; بلکه یک تجربه و مواجه‏ی محض فارغ و خالی از زبان، صورت گرفته است . سپس پیامبر از پیش خود، آنچه را که برای او اتفاق افتاده، به ما گزارش می‏کند; یعنی، توضیح و تفسیر خودش از تجربه‏ی دینی را برای ما نقل می‏کند و این نقل‏ها به صورت متون مقدس در نزد پیروان دین در می‏آیند .
در اینجا - بر خلاف وحی گزاره‏ای - حتی پیام موضوعیت ندارد . آنچه که پیامبر گزارش می‏کند، صرفا گزارش و توصیفی است نسبت‏به اتفاقی که افتاده و اینکه او در مواجهه با امر قدسی، چه احساس و تجربه‏ای داشته است . اصل قضیه، جلوه‏گری و تجلی خداوند بوده است . حال در این جلوه‏گری یک اتفاقی نیز، بین خدا و پیامبر افتاده است . البته این بدان معنا نیست که آنچه پیامبر بیان می‏کند، سخن خداوند است - حتی در جایی که پیامبر به حسب ظاهر، سخن خدا را نقل می‏کند - بلکه همه‏ی اینها توصیفات او از مواجهه با امر قدسی است . در این باب که از منظر وحی تجربی، تا چه اندازه سخن گفتن خدا با پیامبر درست و قابل اعتنا است، بحث‏خواهد شد .
تشریح دقیق‏تر دیدگاه «تجربه‏ی دینی‏» در باب سرشت وحی، مستلزم بیان توضیحاتی در مورد «تجربه دینی‏» است، به علاوه چون این بحث پایه‏ی بعضی از بحث‏های بعدی نیز هست - مثل بحث تکثرگرایی که اساسا مبتنی است‏بر تجربه گرایی دینی - می‏بایست این مفاهیم دقیقتر بررسی شود . در هر حال این نکته قابل تاکید است که از نگاه «وحی تجربی‏» حقیقت و سرشت وحی، نه خصلت زبانی دارد و نه خصلت انتقال اطلاعات; بلکه از سنخ یک نحوه مواجهه و تجربه بین خدا و پیامبر است . بنابراین آنچه را که پیامبر می‏گوید، در واقع گزارش و سفرنامه‏ی سفر معنوی او است .
تجربه‏ی دینی
در اینکه تجربه‏ی دینی چیست و مراد از آن چه می‏باشد; نکاتی قابل ذکر است:
نکته‏ی یکم . مراد از تجربه چیست؟
تجربه در منطق معنای خاص خود را دارد . اصطلاحا، اگر یک سری ادراک‏های حسی داشتید و این ارداک‏ها با یک قیاس خفی همراه شد و شما توانستید از این مجموعه‏ی محدود ادارک‏های حسی، یک قاعده‏ی کلی بیرون بکشید - که متکی بر آن قیاس خفی است و قطعیت دارد و یقین بخش است - اصطلاحا در منطق به آن «تجربه‏» گفته می‏شود . «تجربه‏ای‏» که فعلا مورد بحث ما است، این اصطلاح و این معنا نیست; از این‏رو، این معنا را که کنار می‏گذاریم .
تفاوت تجربه در عصر قدیم با عصر جدید
واژه‏ی تجربه (Experience) ، از قرن هفدهم به این طرف، یک تحول معنایی پیدا کرده است . بین استعمالات قبل از قرن هفدهم با بعد از آن (دوران مدرن) تفاوت وجود دارد . در دوره‏ی مدرن، عملا این واژه در یک معنا و مفهوم جدیدی به کار رفته است . تجربه (Experience) در مغرب زمین تا آن تاریخ، معنایی فعلی و کنشی داشت; ولی از قرن هفده به بعد، معنایی انفعالی یافته و تحول معنایی پیدا کرده است . این تحول معنایی به این صورت است که تجربه در دوره‏های قبل، یک معنای کنش‏گری، فعال بودن و در حقیقت آزمودن و محک زدن داشت‏به عبارت دیگر معنای آن جنبه‏ی فعلی و ثاثیرگذاری داشت، نه تاثیرپذیری . اما در عصر جدید، عمدتا «تجربه‏» به یک معنای انفعالی و تاثیرپذیری به کار می‏رود; نه روی آوردن به امتحان و محک زدن سر این تحول معنایی، در این است که اساسا نگاه به زندگی، بین انسان جدید و انسان قدیم، انسان دوران سنت و انسان دوران مدرن، تفاوت پیدا کرده است . لا وقتی از تجربه سخن به میان می‏آید، به جهت تفاوت نگاه‏ها به زندگی، انسان‏های جدید بیشتر حالات خوش یا ناخوش، بیم امید یاس و . . . را در ذهن دارند که بیشتر جنبه‏ی انفعالی دارد; در حالی که برای انسان دوره‏ی سنت، زندگی یک زنجیره و مجموعه‏ای از افعال و کردارهای باشکوه بود .
بنابراین، تحول معنایی خود زندگی و به تبع آن، تحول معنایی تجربه برای انسان‏های دوره‏ی مدرن، باعث‏شده است که ما تجربه را در این اصطلاح و معنای زیر، بیان کنیم، به کار ببریم .
«تجربه‏» در دوره مدرن، مواجهه‏ای است همراه با کنش‏پذیری، یک نحو انفعال و مواجه شدن با یک اتفاق و واقعه که در حین مواجهه، تاثیری هم می‏پذیریم . این معنای کنش‏پذیری، مدخلیت تام در معنای تجربه دارد . منظور از تاثیرپذیری و کنش‏پذیری به هنگام مواجهه، تغییر حالات انسان (مثل خوشحالی، امیدواری، مایوس شد و . .). است; حالت‏هایی که به یک نحوه انفعال باطنی انسان بر می‏گردد .
نکته دوم . ویژگی‏های پنج‏گانه تجربه (کنش‏پذیری)
تجربه به معنای کنش‏پذیری و انفعال، ویژگی‏هایی دارد که تا پنج امر قابل شمارش است:
1 . تجربه دریافتی زنده است .
2 . احساس هم‏دردی در شخص تجربه‏گر، نسبت‏به دیگرانی که این تجربه را داشته‏اند، ایجاد می‏کند .
3 . از مفاهیم و استدلال‏های عقلی استقلال دارد .
4 . غیرقابل انتقال است .
5 . شخصی و خصوصی است .
خصوصیات پنج‏گانه تجربه
تجربه به این معنا، دریافتی زنده است; مثلا کسی که در متن یک حادثه زلزله قرار می‏گیرد و وقوع آن را تجربه می‏کند یا مثلا کسی که آب جوش روی دست و پای او می‏ریزد و می‏سوزد، در متن این واقعه حاضر است، احساس سوزش یا احساس لرزش زمین و از میان رفتن انسان‏ها را با همه وجود و به طور زنده، احساس و دریافت می‏کند . این شخص اکنون از چنین مواجهه‏ای که همراه با کنش‏پذیری است; یعنی، احساس ترس یا احساس سوزش بدن (در مثال سوختن)، برخوردار است . تجربه به این معنا دریافتی زنده است; یعنی، شما در متن واقعه‏ای قرار گرفته‏اید و کنش‏هایی را با تمام وجود لمس کرده‏اید . (2) اکنون که یک دریافت زنده دارید، با کسانی که چنین وقایعی را پشت‏سر گذاشته‏اند، احساس تفاهم و هم‏دردی می‏کنید; یعنی، اگر دست ما سوخته باشد، تازه می‏فهمیم کسانی که دستشان سوخته، چه کشیده‏اند یا آن‏گاه که در متن وقوع یک زلزله قرار می‏گیریم، تازه می‏فهمیم که زلزله‏زدگان چه واقعه‏ای را تجربه کرده‏اند، از این رو زنده بودن دریافت ما از واقعیت، زمینه‏ای است‏بر ای اینکه نسبت‏به دیگر کسانی که تجربه‏هایی نظیر این را داشته‏اند، احساس تفاهم و هم‏دردی کنیم .
سومین و چهارمین خصوصیت تجربه به معنای کنش‏پذیری، این است که احساس حاصله، از مفاهیم و استدلال‏های عقلی، مستقل است; یعنی، شما با مفاهیم و به کارگیری الفاظ و معانی کلمات و کنار هم گذاشتن مقدمات، نمی‏توانید احساس سوزش و سوختن را در شخص تداعی بکنید یا احساس ترس و هراس‏تان را در کسی ایجاد کنید . بنابراین چون این دریافت زنده است و یک احساس عاظفی و کنش‏پذیری با خودش همراه دارد; از طریق مفاهیم و استدلال‏های عقلی قابل ایجاد نیست و به همین جهت هم قابل انتقال نمی‏باشد . شما تنها از طریق الفاظ، می‏توانید این واقعه را به دیگران منتقل کنید . الفاظ نیز معانی دارند; این معانی باید یک تصوری در ذهن شما و سپس تصدیقی بیاورند . در نتیجه اگر این احساس از طریق مفهوم و استدلال عقلی در ذهن و در وجود دیگری قابل القا نباشد، طبعا الفاظ و کلماتی هم که می‏بایست‏بر این مفاهیم و استدلال‏ها دلالت‏بکنند، چنین قدرتی نخواهند داشت، تا نفس آن احساس را به شما منتقل کنند . به عنوان مثال وقتی که می‏گویم: من غمگینم; تصور مفهوم غم در ذهن‏تان، شما را غمگین نمی‏کند و حقیقت غم را وجدان نمی‏کنید . یا وقتی می‏گویم! من خیلی ترسیدم، تصور مفهوم ترس در ذهن شما، باعث نمی‏شود که ترسان و هراسان بشوید . شما فقط با مفاهیم (نه با احساس) منتقل می‏شوید که ممکن است در من، یک احساس خاص گذشته باشد; اما اینکه متن احساس من چه بوده، کلمات و جملات آن دریافت را به نحو زنده، در وجودتان ایجاد نمی‏کند و این از حیطه توان و قدرت مفاهیم و استدلال‏های عقلی خارج است . الفاظی هم که بخواهند متن این احساس را منتقل کنند، وجود ندارند .
خصوصیت پنجم این نوع تجربه، شخصی و خصوصی بودن آن است . شخصی و خصوصی بودن در اینجا، به معنای خاصی است; نه به این معنا که کس دیگری این تجربه را نخواهد داشت و این تجربه برای دیگران امکان‏پذیر نیست . پس مقصود این است که اگر من با مفاهیم، استدلال‏ها و کلمات نمی‏توانم این مطلب را به شما منتقل کنم - که در باطن من، چه بر من گذشته و من چه دریافتی داشته‏ام - پس می‏بایست در نحوه برداشت و درک حقیقت، تابع کسی بود که این تجربه را پشت‏سرگذاشته است . یا باید خودم این تجربه را در متن یک واقعه داشته باشم و سپس به توصیف و گزارش آن بپردازم، یا اینکه دست کم سراغ کسی یا کسانی بروم که این تجربه را داشته‏اند و برای فهم واقعیت و درک موضوع، از توصیفات و اظهاراتی که اینها نسبت‏به این تجربه داشته‏اند، سراغ بگیرم .
باید توجه کرد که احساس‏های باطنی، چند جور است و ما نسبت‏به دسته‏ای از آنها احساس‏های نظیر را داریم; مثلا ما تجربه «ترس‏» ، «غم و شادی‏» ، «امید و یاس‏» و . . . را داریم، از این رو وقتی دیگران این امور را برای ما توصیف و گزارش می‏کنند، بر اساس تجربه‏های خودمان آنها را می‏فهیم; و گرنه چنانچه بر باطن دیگران احساسی بگذرد که ما نظیر آن را نداشته باشیم و تجربه نکرده باشیم . در این صورت یا اصلا منتقل نمی‏شویم که در باطن او چه می‏گذرد یا اگر بخواهیم منتقل شویم از باب مدل‏سازی است; یعنی، احساسی را که او دارد، به یک دریافتی که خودمان داشته‏ایم تشبیه می‏کنیم و می‏خواهیم از راه آن دریافت، به آن احساس نزدیک شویم . البته با مدل‏سازی، چه بسا نتوانیم به حقیقت آن احساس نایل شویم .
هر کس که تجربه چیزی را نداشته باشد، با تفسیرها و توضیحات نمی‏توان آن را به او فهماند . به همین جهت او سعی می‏کند با تمثیل، تشبیه و مدل‏سازی از تجربه‏هایی که دارد، به آن مطلب نزدیک شود .
اساسا اگر ما تجربه‏ای از حالات، لذت‏ها و ناراحتی‏هایی که دیگران کشیده‏اند، نداشته باشیم، آنها را درک نمی‏کنیم و به فهم آنها نایل نمی‏شویم و توصیف و گزارش آنان در ما چندان تاثیرگذار نخواهد بود . به عنوان مثال اگر کسی (بچه‏ای) تجربه تشنگی نداشته و سختی آن را احساس نکرده باشد، شما هر اندازه توصیف تشنگی امام حسین ( علیه‏السلام) و فرزندان آن حضرت را بکنید، تغییری در او ایجاد نمی‏شود . او تصوری از تشنگی ندارد تا سختی آن را درک کند . بنابراین باید یک تصور و فهم و دریافتی از تشنگی و سختی عطش داشته باشیم تا وقتی حالت تشنگی کسی را برایمان نقل می‏کنند، حالت او را درک کنیم و متاثر گردیم . می‏بایست، از توصیفات، دریافتی حضوری و مستقیم داشته باشیم تا باعث تاثر گردد .
بنابراین، «شخصی و خصوصی‏» به این معنا است که چون شخص با الفاظ و مفاهیم، نمی‏تواند آن حالت و حادثه زنده و دریافت زنده‏ای را که داشته، به ما منتقل کند و ما نیز خودمان نمی‏دانیم که بر او چه گذشته است; بنابراین تجربه او شخصی و خصوصی است و تنها کسی می‏تواند حالت او را درک کند که خود تجربه کرده باشد . اما چون ما تجربه نداریم و به حالات او و آنچه بر او گذشته است، به طور مستقیم دسترسی نداریم; لذا برای درک حالت او (درک اصل چیستی و کیفیت تجربه او) باید تابع او باشیم و از گزارش و بیان خود وی استفاده کنیم . (3)
ترس یک تجربه به این معناست که برای دیگران نیز قابل اتفاق است . اما اگر شما تجربه‏ای از ترس یا احساس خودکشی، نداشته باشید، هر اندازه که من از احساس و میل خودکشی خود سخن بگویم، باز نمی‏توانم احساس درونی‏ام را کاملا برای شما شرح داده، منتقل نمایم . مفاهیم این احساس را زنده نمی‏کنند; به همین جهت، مبنای فهم آنان، دیگر حالت من نیست . مبنای فهم آنها حالت‏خودشان است و کلماتی که من بر اساس آنها واقعیتی را که از سر گذرانده‏ام، به آنان منتقل می‏کنم . بنابراین لازمه شخصی و خصوصی بودن یک تجربه، آن است که اولا چون خود ما دسترسی به یک واقعیت نداریم و تجربه نکرده‏ایم و ثانیا مفاهیم و استدلال‏ها نیز، قدرت انتقال ندارند; بنابراین در اینکه چه اتفاقی افتاده و با چه کیفیتی; ما باید تابع باشیم و بیینیم که شخص صاحب تجربه چه می‏گوید .
به هر حال تجربه به معنایی که از قرن هفدهم به بعد به کار می‏رود، تحول مفهومی یافته که بیشتر با یک نحوه انفعال و کنش‏پذیری همراه است و به جهت این انفعال و کنش‏پذیری، این پنج ویژگی را دارد; یعنی، دریافتی زنده است; با کسانی که قبلا این تجربه را داشته‏اند; ایجاد احساس هم‏دردی می‏کند; قابل انتقال از طریق الفاظ و مفاهیم نیست و به همین دلیل شخصی است .
تجربه دینی:
اکنون می‏خواهیم به تعریف تجربه دینی بپردازیم . گفتنی است که تعریف تجربه دینی - که موضوع بسیار مهمی بوده و از دو حیث و منظر قابل طرح است - در دو دانش «فلسفه دین‏» و «پدیدارشناسی‏» مطرح است . ابتدا از چیستی تجربه دینی و اینکه تجربه دینی چیست‏شروع می‏کنیم . 
برخی از کسانی که خواسته‏اند «تجربه دینی‏» را تفسیر کنند، طوری آن را تفسیر کرده‏اند که به یک سنت دینی خاص اختصاص پیدا کرده، مثلا گفته‏اند: «تجربه دینی تجربه خداوند است‏» و تجربه مواجه شدن با خدا است‏» . حال خدا را عوض کنید و بجای آن بگویید پدر آسمانی (در مسیحیت) . این تفسیر، تفسیری نارسا و غیرجامع است; زیرا در بعضی از ادیان (مثل آیین بودا) اساسا خدا موضوعیت ندارد و مفهومی به نام خدا نیست . در عین حال در آنجا تجربه‏های ناب باطنی، وجود دارد . برخی دیگر برای حل این اشکال، گفته‏اند: «تجربه دینی، تجربه امر متعالی است; ولو مفهومی هم برای آن وجود نداشته باشد .» استیس در کتاب عرفان و فلسفه می‏گوید: بودائیان تجربه خدا را دارند; اما تئوری و مفهوم خدا را ندارند . خدا را تجربه می‏کنند، اما مفهومی به نام پدر آسمانی، مفهومی به نام یهوه در تئوری‏های عقیدیتی خودشان ندارند . این تعبیر هم، تعبیر نارسایی است; برای اینکه خیلی از تجربه‏های دینی از سنخ تجربه خدا و امر متعالی (4) نیستند . به عنوان مثال من پیامبر را در عالم مکاشفه می‏بینم . این تجربه دینی است و یا در یک مجلس نشسته‏ام، به حضرت ابوالفضل ( علیه‏السلام) متوسل می‏شوم). و می‏بینم که ایشان آمد و برای من متمثل شد و مرا شفا داد . این یک تجربه دینی است و جزء مهم‏ترین تجربه‏ها، تجربه شفابخشی است . (5) بنابراین تجربه‏هایی در ادیان هستند که هر چند از سنخ تجربه‏ی امر قدسی نمی‏باشند، اما دینی‏اند .
تعریف تجربه دینی:
از آنجا که دو تعریف سابق، اشکال داشته و جامع نبودند (6) ; از این رو ناگزیریم تعریف دقیق‏تری از تجربه دینی ارائه دهیم . برای این منظور ابتدا بایستی بین توصیف‏های پدیدار شناختی و غیر پدیدار شناختی، فرق بگذاریم .
توصیف‏های پدیدار شناختی و غیر پدیدار شناختی
معمولا برای توصیف تجربه‏های خودمان، عباراتی استفاده می‏کنیم; مثلا می‏گوییم «به نظرم چنین آمد» . عباراتی مثل «به نظرم چنین آمد» ، «می‏آید» ، «برایم چنین نمایان شد» و . . . حداقل سه نوع کاربرد دارد و در سه معنا به کار می‏رود: معنای نخست این است که گاهی ما این واژه‏ها را در یک توصیف به کار می‏گیریم و می‏گوییم: «به نظرم چنین آمد» اما در واقع چنین نبود . بنابراین در کاربرد اول، «برای افاده ظهور امری که در واقع این چنین نیست، به کار می‏رود .» .
به عنوان مثال، آقای «الف به نظرم خیلی ضعیف آمد; ولی در واقع قهرمان ورزشی است . عبارت «به نظرم خیلی ضعیف آمد» ، حکایت از امری دارد که به نحوه‏ای ظاهر شده که بر خالف واقع است .
در کاربرد دوم، برای این نیست که بگوییم: چیزی اتفاق افتاده که ظاهرش صددرصد خلاف واقع است; بلکه می‏خواهیم ظاهر را با یک گمان ضعیف و اعتقاد سستی به دیگران منتقل کنیم . پس در این حالت دوم، برای افاده اعتقاد ضعیف یا گمان به کار می‏رود . مثل اینکه می‏گویید: «به نظرم در را بسته باشم‏» . «به نظرم‏» بدین معنا است که، احتمال می‏دهم بسته باشم، شاید هم نبسته باشم; یعنی، آنچه که به نظرم رسیده، لزوما خلاف واقع نیست - آن چنان که حالت اول بود - اما در عین حال اطمینان هم ندارم .
در صورت سوم، ما این واژه‏ها را برای توصیف نحوه‏ی ظهور چیزی در تجربه - صرف نظر از اینکه واقعا چنین هست‏یا نیست - به کار می‏بریم .
در حالت اول، ظاهر را توضیح می‏دهیم که می‏دانیم خلاف واقع است; یعنی، در متن سخن ما ظهور پیدا می‏کند که این نظر من درست نبود . در حالت دوم، ظاهری را بیان می‏کنیم که به این ظاهر، اعتقاد ضعیفی داریم .
در حالت‏سوم کلمات «به گمانم می‏رسد» ، «برایم چنین نمایان می‏شود» و «به نظرم چنین می‏آید» ، صرفا برای این است چیزی برای من ظهور کرده ولی از اینکه این ظهور درست است‏یا غلط، ساکتم، و یا این که با احتمال کم یا زیاد از درستی و غلطی او دارم، خبر می‏دهم .
عبارات پدیدار شناسانه
عبارت پدیدار شناسانه، عباراتی است که در آنها از این واژه‏ها و جملات استفاده می‏کنیم و به همین معنای سوم به کار می‏بریم; یعنی، صرفا توضیح دهنده و گزارش نحوه‏ی ظهور چیزی هستند; خواه این نحوه ظهور، واقعیت داشته باشد یا نداشته باشد «این عبارات، مشتمل بر هیچ نظر و اشاره‏ای نسبت‏به داوری ما در این موارد نیستند .
عبارات پدیدار شناسانه، حکایت از نحوه ظهور یک واقعه می‏کنند، بدون اینکه به ماورای ظهور در واقعه، عنایتی داشته باشند و بدون اینکه نسبت‏به آن، دواری خاصی را به ما القا کنند .
توصیفاتی که مشتمل بر این گونه عبارات هستند (معنای سوم)، اینها را توصیفات پدیدار شناختی می‏گوییم; یعنی، از ورای ظهور اگر فراتر رفتید، این عبارات دیگر پدیدارشناسی نیستند . پدیدارشناسی، سرو کارش با این است که یک چیز و حادثه، چگونه بر شما ظاهر شده است اما اینکه این ظهور جهل مرکب است، خلاف واقع بوده یا مورد تردید است; با این کار ندارد و داوری نمی‏کند و از آن ساکت است و به آن عنایتی ندارد و القا نمی‏کند . نکته‏ای که در باب توصیفات پدیدار شناسانه وجود دارد، این است این توصیفات از بداهت و یقینی بودن برخوردار بوده و دارای ویژگی بداهت و یقینی بودن است . آنچه که برای شما ظاهر می‏شود، کاری به ورای آن ندارد . مثل اینکه من دسته‏ی صندلی را سفید می‏بینم; ولی در واقع ممکن است‏به رنگ دیگری باشد (مثلا کرم یا قرمز باشد) . اگر شما بخواهید از ظهور بگذرید و به واقع برسید، به این معنا که آیا آنچه از ظاهر بر من آشکار شده با واقع هم می‏خواند یا نه؟ آیا واقعا هم چنین است؟ در این صورت دیگر توصیف پدیدار شناسانه نیست . اما تا زمانی که در ظهورات هستیم، امری است که من دارم آن را چنین می‏بینم، برای من روشن است و دلیل نمی‏خواهد، ثانیا برای من یقینی است . البته نه به معنای مطابقت آن با واقع; بلکه یقین به این معنا که آنچه که من می‏بینم این طور هست (سفید رنگ می‏بینم)، بنابراین عبارات و توصیف‏های پدیدار شناسانه، بیانگر «همان ظهور» است; صرف نظر از واقع و به دور از داوری و مطابقت دادن بین ظاهر و واقع امر . حال آیا ظهور و واقع و نفس الامر، با هم مطابقت دارند یا خیر؟ با آن کاری نداریم . ما آن را می‏بینیم و احساس می‏کنیم; از این رو نه دلیل می‏خواهیم (چون برایمان واضح و بدیهی است و ما آن را این گونه می‏بینیم) و نه مورد تردید ما است . تردیدی هم اگر هست، در مقام مقایسه بین آنچه که ظاهر شده با آنچه که در متن واقع هست، می‏باشد .
تفسیر تجربه‏ی دینی
بر این اساس تجربه‏ی دینی را این گونه تفسیر می‏کنیم: «تجربه‏ی دینی در معنای دقیق آن عبارت است از تجربه‏هایی که فاعل تجربه در توصیف پدیدار شناختی آن از واژه‏ها و حدود دینی استفاده می‏کند .»
به عنوان مثال، حادثه‏ای برای من اتفاق افتاده و من می‏خواهم بگویم چه دیده‏ام و آن را به نحو پدیدار شناسانه توصیف کنم . حال در توصیف این واقعه از واژه‏ها و مفاهیمی استفاده می‏کنم که دینی هستند (مثل اجابت دعا، قرب الی الله، مثل شنیدن صدای ملائکه و . .). و بدون آنکه نظر به واقع داشته باشم با این واژه‏ها و مفاهیم دینی به توصیف آن می‏پردازم و کاری هم به قضاوت دیگران ندارم . چنین تجربه‏ای، تجربه‏ی دینی است . حال این تجربه‏ی دینی، کاشف از واقع هست‏یا نیست و تا چه اندازه با اقعیت‏سازگار و کاشف از آن است; این بحث دیگری است که در «معرفت‏شناسی دین‏» و «فلسفه دین‏» از آن بحث می‏کنیم . (ادامه دارد)
________________________________________
1) ر . ک . محمد اقبال لاهوری، احیاء فکر دینی در اسلام، ترجمه‏ی احمد آرام، فصل پنجم; همچنین ر . ک . عبدالکریم سورش، بسط تجربه‏ی نبوی، انتشارات صراط .
2) کسی که یک دریافت زنده از اتفاقات دارد، با کسی که چنین تجربه‏ای راندارد، فرق می‏کند . در مثال یاد شده، شمایی که در متن حادثه قرار گرفته‏اید، آن را لمس می‏کنید و این خیلی فرق می‏کند تا کسی به شما بگوید: «پایم سوخت، خیلی ناراحت‏بودم و زلزله آمد، زمین لرزید و من خیلی ترسیدم .» در اثر این گفتن، آن احساس به شما منتقل نمی‏شود و آن کنش‏پذیری برای شما حاصل نمی‏گردد . توصیف حالت دیگری، بدون آنکه تجربه شخصی وجود داشته باشد، موجب انتقال آن حالت و درک حقیقی آن نمی‏شود، حالت ترس و . . . را در او ایجاد نمی‏کند .
3) به عنوان مثال برای درک حالت پیامبر به هنگام نزول وحی و مواجهه او با خدا یا فرشته وحی، و برای فهم چیستی وحی، باید گوش به توصیفات و بیانات خود پیامبر داشته باشیم که آن را تجربه کرده است; زیرا ما هیچ تجربه‏ای از وحی نداریم، لذا خودمان قادر به درک آن نیستیم .
4) مراد ما از امر متعالی و امر قدسی در اینجا، خدا و موجود ماورایی است . آقای اسمارت در کتاب جهانینی‏ها، مشترکات بین ادیان را که نام می‏برد، می‏گوید: نوع ادیان به یک حقیقت قدسی ماورای این جهان قائل‏اند . این موجود ماورای جهانی و امر قدسی که معمولا نسبت‏خالقیت‏به انسان و جهان دارد، هر چه انسان به او نزدیک‏تر شود، خود را سعادتمندتر احساس می‏کند . امر متعالی و امر قدسی مورد بحث، به این معنا است (معنای اصطلاحی)، نه معنای لغوی آن که همه انبیا و ائمة و اولیای خدا را شامل می‏شود .
5) اینکه آنچه ما در عالم تجربه می‏بینیم، تا چه اندازه‏ای واقعیت نما است و کشف از واقع می‏کند; مطلب دیگری است که در بحث فلسفه دین در قسمت آثار معرفتی تجربه دین از آن بحث می‏شود و نیز در بحث‏برهان تجربه دینی، مطرح می‏باشد .
6) تعریف تجربه دینی، اگر کامل باشد منشا اثرات زیادی است و اگر ناقص هم باشد عواقب و اثراتی را در پی دارد . اگر شما تجربه دینی را تجربه امر متعالی دانستید (همان‏گونه که در دو تعریف مذکور چنین بود)، در این صورت تجربه شفابخشی و تجربه پذیرفته شدن دعاها و . . . تجربه دینی نیستند . در حالی که اینها و مانندشان را ما تجربه دیندارانه به حساب می‏آوریم . برای روشن‏شدن این نکته، باید بین توصیف‏های پدیدار شناسانه با غیر پدیدار شناختی، تفکیک کنیم .
منبع: تبیان



نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( پنج شنبه 89/10/16 :: ساعت 6:5 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آشنایی اجمالی با امام زمان(عج)
آشنایی اجمالی با امام زمان(عج)
محتوای فیلم موهن علیه پیامبر چیست؟
انصار و یاران منجی موعود
نگاهی گذرا به برخی ویژگیهای دوران پس از ظهور
نشانههای حتمی خیلی وقت است که اتفاق افتاده!
رهیافتی به فلسفة قیام حسینی و پیوند آن با انقلاب مهدوی
از انتظار تا اجتهاد
آینده منتظر
انتظار و سازندگی اجتماعی
[عناوین آرشیوشده]

قالب وبلاگ


>> بازدید امروز: 49
>> بازدید دیروز: 115
>> مجموع بازدیدها: 422810

» درباره من

مهدویت

» پیوندهای روزانه

پایه نگهدارنده موبایل
درسهای از قران [1]
سحا مارکت [1]
گنجینه ابزار طراحی اسلامی و مذهبی [3]
کانون مهدویت دانشکده اصول دین دزفول [43]
ائمه اطهارسلام الله علیها [4]
یا غیاث المستغیثین [12]
قرآن معجزه ای جاوید و درسهای از قرآن [15]
کاملترین بانک طرح توجیهی و اقتصادی [2]
شغل, استخدام, کاریابی [19]
جنبش وبلاگی حمایت از مسلمانان مظلوم میانمار [7]
جنبش وبلاگی حمایت از مسلمانان مظلوم میانمار [6]
اولوالالباب ( صاحبان خرد ناب ) [4]
ترتیل صوتی کل قرآن با صدای استاد منشاوی [18]
مرکز توسعه وبلاگهای دینی خراسان جنوبی [8]
[آرشیو(15)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
انتظار خورشید[2] . زمینه‌سازی برای ظهور؛ آرمان انقلاب اسلامی[2] . آشنایی اجمالی با امام زمان(عج)[2] . خانه مهدى (عج) کجاست؟[2] . راه امام خمینی (رحمه الله) طریق نجات از ظلمات آخر الزمانی[2] . رهیافتی به فلسفة قیام حسینی و پیوند آن با انقلاب مهدوی . آسیب شناسى مهدویت . خانه مهدى (عج) کجاست؟ 2 . خبرگزاری فارس . دوازدهمین پیشوای معصوم . آغاز عصر غیبت . آیا جهان، آینده ای هم دارد؟ . آینده منتظر . آینده و جهانی شدن در جامعه مهدوی . از انتظار تا اجتهاد . اصول جامعه مهدوی . امام مهدی(ع) مظهر کمال علم و دانش بیست و هفت حرف (بیست و هفت . امام مهدى(عج) پیام‏آور عدالت . سازندگی اجتماعی . شعری برای مسلمانان میانمار که مظلومانه کشته می‌شوند . صدقه برای وجود مقدس ولی‌عصر(ع) . صلوات و دعا برای فرج آل محمد (ص) . ضرورت طرح مباحث مهدویّت . ضرورت طرح مباحث مهدویّت2 . علیه پیامبر . فرج بعد از شدت . فرهنگ انتظار . فیلم موهن علیه پیامبر . فیلمسازان آمریکایی مهدویت را نشانه گرفته اند . مبارزه با نسل کشی در میانمار . محتوای فیلم موهن . محتوای فیلم موهن علیه پیامبر چیست . معجزه اراده ها در تحقق ظهور . مهدویت . مهدویت در کلام امام محمد باقر علیه السلام بیشترین روایات و اخب . مهدویت و فرقه هاى انحرافى . مهدویت و فرقه هاى انحرافى 2 . نشانه‌های حتمی خیلی وقت است که اتفاق افتاده! . نگاهی گذرا به برخی ویژگی‌های دوران پس از ظهور . واکنش حزب حرکت ناسیونالیست ترکیه به کشتار مسلمانان در میانمار . وجود امام مهدى علیه السلام از دیدگاه عقل امام مهدی (ع) . ولایت امام مهدى علیه السلام امام مهدی (ع) . ویژگیهاى تبلیغى قرآن درباره موعود آخرالزمان . کارکردهای انتظار برای فرد منتظر . کرامات امام زمان (عج) در جبهه‌ها . انتظار عاشورایی . انتظار و چشم انداز آینده . انتظار و سازندگی اجتماعی . انصار و یاران منجی موعود . او هم از من انتظار دارد . برکت انتظار شکوفایی . جنبش وبلاگی . جنبش وبلاگی مبارزه با نسل کشی در میانمار . جهانی سازی مهدوی و مخالفانش . چگونگى غیبت امام زمان (ع) . چهل حدیث گهربار منتخب . حالا میانمار، ضجه‌ای آشنا می‌زند . حضرت مهدی ـ علیه السلام . حضرت مهدى (عجّ) در نگاه سبط اکبر(ع) . حکومت آینده‌ی جهان .
» آرشیو مطالب
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
تیر 91
دی 89
اسفند 88
تیر 88
خرداد 88
اردیبهشت 88
فروردین 88
مرداد 91

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
عاشق آسمونی
لحظه های آبی( دلسروده های فضل ا... قاسمی)
دل نوشته ها
حقیقت در دنیای مجازی
آزاد
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
سایت تبیان
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند)
ماهساچ
•°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°•
چانه
قران
پوشاک مردانه و زنانه، لباس های روز آقایان و خانم ها
کارواش خانگی همه کاره جت مینی
هسته گیر آلبالو
سیب خیال
آنلاین گلچین
خرید آنلاین=تخفیف
اسپایکا
میرسالار
سورپرایز
برلیان
****شهرستان بجنورد****
مشاور
بامیلو
روانشناسی آیناز
وبلاگ بایدهلو باشد
سلحشوران
یادداشتها و برداشتها
farzad almasi
.: شهر عشق :.
جهاد ادامه دارد...
سامع سوم
عکس های زیبا و دیدنی از دنیای پرندگان
ابـــــــــــــــــــــــــــــــــــــرار
گیاهان دارویی
مدرسه ابتدایی پسرانه غیر دولتی امام هادی (ع) سبزوار
مجموعه بیانات رهبر معظم
منتظر شما
فروش نرم افزار آموزشی و راهنمای تحصیل و تست زن
عمو همه چی دان
فتو بلاگ
پرسش مهر
ســـــــــرزمـــــــیـــن آهــــــن
کارون
کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
نوری چایی_بیجار
روان شناسی psycology
تبادل نظر
وای ندیدید شما ا!!!!!!!

مجموعه مقالات رایانه MOGHALAT COMPUTER
چرا اینجوری؟
عدالت جویان نسل بیدار
مقالات روان شناسی
کودکان استثنایی
جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32- Kaspersky - Avira
یوزر آنتی ویروس و مسابقات تبیان و راسخون و قرآنی
شناختی
روان شناسی کودکان استثنایی
عشق سرخ
نور الهی
مذهب عشق
حجت الاسلام و المسلمین استاد عبدالکریم عابدینی
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
حفاظ
روان شناسی و اتیسم
گوناگون و زیبا
زندگی یعنی فریناز
عکس
حیاتی تازه
* امام مبین *
کتابخانه دیجیتال روانشناسی
جنبش قطره سرگشته
پایگاه اطلاع رسانی قاین نیوز
دکتر علی حاجی ستوده
کتاب الکترونیکی
کافه تـــــــــرانزیت
کشکول
روان شناسی
جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32- Kaspersky - Avira
انا مجنون الحسین
عوامل پیشرفت ،راه‌های پیشرفت و موانع پیشرفت چیست ؟ عکس جالب
مریم
mled.parsiblog.com
اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای
حـــقـیــقـت کده
.: بادکنک سبز :.
نحن اقرب من حبل الورید
اگه احمدی نژاد 50 کیلو وزن داره 45 کیلوش جیگره
دکتر علی حاجی ستوده
فرزندان افغانستان
طوفان در پرانتز
عکس پرنسس خشگله
پرسش مهر 10
پارس دانلود
سوپر لینکستان لیندا
هر چی که بخواهی هست
مقالات اختلالات رفتاری و روانی...
آرامش و اختلالات و مشکلات
جکستان . عکاسخانه
راهی دیار عشق
نرم افزار زبان های خارجی انگلیسی آلمانی فرانسوی عربی اسپانیایی
جستجو کردی نبود کلیک کن اینجا هست؟!!!!
کلاهبردران، معرفی کلاهبرداران و شیادان و شگردها و شماره تلفن شان
فرهنگی وهنری ودانشجویی ودوست یابی وتجاری واقتصادی وعلمی وشعر
فانوس
در تمنای وصال
مشاوره و مقالات روانشناسی
عکس و پیامک و دانلود بازی و نرم افزار
دل بارانی
فیلم، کارتون، سریال، موسیقی، پاپ، ایرانی
نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری، انبارداری،
لوازم بهداشتی آرایشی،عطر ، آدکلن ، لوازم لاغری و کرم
نرم افزارهای، بازی، سرگرمی،حادثه ای، اتومبیلرانی،فکری، ورزشی
هتل دانلود
سکوت نیمه شب
کالای بیستِ بیست در فروشگاه بیست وای بیست
کوچک های بزرگ
دهکده مجازی ...
دختر غریب ، پایگاه عکس های جدید
سانسور سریال افسانه جومونگ
گرانترین فروشگاه، بهترین خرید بهترین یادگاری
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
چگونه خدمتگذار خوبی باشیم
رویای معین
عکاسخانه
عکس های توپ گلها همه آفتاب گردانند
آرامش و مشکلات زندگی ؟؟؟؟
پیچیدگی سکوت
متفاوت
دستنوشته های بی بی ریحانه
**** نـو ر و ز*****
فرهنگی هنری، عکس، مدل لباس، مانتو، ژاکت، سارافون دخترانه و زنانه
روان شناسی
جای دستمال کاغذی ماشین
هایپرمارکت
نمونه سوالات دروس پیش دانشگاهی و متوسطه کلیه رشته ها
چالش
پد ضد عرق Underarm shild
بیتوته
آموزش ساخت جعبه هدیه، آموزش گل سازی، گل بلندر
شمع سازی و چشم های متحرک زیبا و فانتزی
روان شناسی مثبت گرا
دیجی فروش
دیجی مارکت
با یِ لبخند ملیح
رومیزی ترمه گل
جغجغه‌
دیجی بازار
گل بهشتی
دیجی بازار
از ماست که برماست
سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنیdr.sokhani stamp
تاپروانه شدن"""
روان شناسی * 心理学 * psychology
ما تا آخرایستاده ایم

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان













طراح قالب