ولایت امام مهدی علیه السلام
امام مهدی (ع) - مکتب مهدویت
پرسش : ولایت به چه معنایی است؟
پاسخ : ولایت در لغت به معنای قرب ونزدیکی است.
فیومی می گوید: «وَلْی مثل فَلْس به معنای قرب ونزدیکی است».(مصباح المنیر، ماده ولی)
در اقرب الموارد آمده است: «وَلْی عبارت است از قرار گرفتن فرد یا شئ دوم به دنبال فرد یا شئ اول بدون فاصله ...».(اقرب الموارد، ماده ولی)
راغب اصفهانی می گوید: «ولاء وتوالی به معنای آن است که دو چیز ویا بیشتر طوری کنار هم قرار گیرند که بین آن دو، غیر از خود آنها چیز دیگری فاصله نبوده باشد».(مفردات راغب، ص 523)
با توجّه به حالات اولیه انسان در کاربرد الفاظ واینکه معمولاً کلمات را در آغاز برای بیان معانی مربوط به محسوسات به کار می برد، می توان گفت:
واژه « ولایت» در آغاز برای قرب ونزدیکی خاص در محسوسات «قرب حسی» به کار رفته است، آن گاه برای قرب معنوی استعاره آورده شده است. بر این اساس، هر گاه این واژه در امور معنوی به کار می رود بر نوعی از نسبت قرابت دلالت می کند ولازمه آن این است که ولیّ نسبت به آنچه بر آن دلالت دارد دارای حقّی است که دیگری ندارد ومی تواند تصرّفاتی را بنماید که دیگری جز به اذن او نمی تواند. مثلاً ولیّ میّت می تواند در اموال او تصرف کند. این ولایت او ناشی از حق وراثت است. کسی که بر صغیر ولایت دارد حق تصرف در امور وی را دارد، وکسی که ولایت نصرت دارد می تواند در امور منصور «آن کسی که نصرتش را عهده دار است» تصرف کند. خداوند ولی امر بندگان خویش است یعنی امور دنیوی واخروی آنها را تدبیر می کند واو ولیّ مؤمنان است، یعنی بر آنها ولایت خاص دارد.
بنابراین، حاصل معنای ولایت در همه موارد استعمال آن، گونه ای از قرابت است که منشأ تصرف ومالک بودن تدبیر است.(المیزان، ج 6، ص 12)
به عبارت دیگر: ولایت، نوعی اقتراب ونزدیکی به چیزی است، به گونه ای که موانع وحجاب ها از میان برداشته می شود.(المیزان، ج 5، ص 368)
حال اگر کسی با ریاضت های نفسانی وقابلیّت هایی که برای خود ایجاد کرده، واز طرفی دیگر مورد عنایات والطاف الهی قرار گرفته وبه مقام قرب تامّ الهی نایل شود، این چنین شخصی از جانب خداوند بر مردم ولایت دارد، ولایتی که لازمه آن این است که ولی نسبت به آنچه بر آن دلالت دارد، دارای حقّی است که دیگری ندارد واو می تواند تصرّفاتی بنماید که دیگری جز به اذن او نمی تواند. وهمه اینها به اذن واراده ومشیّت خداوند است.
پرسش : معنای ولایت تکوینی امام چیست؟
پاسخ : مقصود از ولایت تکوینی آن است که فردی بر اثر پیمودن راه بندگی آن چنان قرب وکمال معنوی پیدا کند که به فرمان واذن الهی بتواند در جهان تصرف نماید. «ولایت تکوینی» یک کمال روحی ومعنوی است که در سایه عمل به تکالیف الهی وقوانین شرع در درون انسان پدید می آید وسرچشمه مجموعه ای از کارهای خارق العاده می گردد. این نوع ولایت بر خلاف «ولایت تشریعی» کمال وواقعیتی است اکتسابی، وراه کسب برخی از مراتب آن به روی همه باز است، وامام می تواند به بالاترین مراتب آن برسد.
ولی مقاماتی که در «ولایت تشریعی» بیان گردیده، همه موهبت خداوندی است که پس از تحصیل یک سلسله زمینه ها، چیزی جز خواست خداوند در آن دخالت ندارد.
پرسش : ولایت تکوینی دارای چه نتایجی است؟
پاسخ : در مصباح الشریعه آمده است: «العبودیّة جوهرة کنهها الربوبیّة»؛ «بندگی وپیمودن قرب به خدا، گوهری است که نتیجه آن خداوندگاری وکسب قدرت وتوانایی بیشتر است.»(مصباح الشریعه، ح 1)
قرب الهی آثار فراوانی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1 - تسلّط بر نفس
خداوند متعال می فرماید: «إِنَّ الصَّلوةَ تَنْهی عَنِ الفَحْشآءِ وَالمُنْکَرِ»؛ «نماز انسان را از منکرات وبدی ها باز می دارد.»(سوره عنکبوت، آیه 45)
2 - بینش خاص
از مزایای قرب الهی این است که انسان در سایه صفا وروشنی دل، بینش خاصی پیدا می کند که با آن حق وباطل را به روشنی تشخیص می دهد وهرگز گمراه نمی شود.
قرآن می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً»؛ «ای کسانی که ایمان آوردید، اگر پرهیزکار باشید خدا به شما نیرویی می بخشد که با آن، حق وباطل را به خوبی تشخیص می دهید.»(سوره انفال، آیه 29)
3 - نفی خواطر
پویندگان راه عبودیت به واسطه تکامل وقدرتی که در سایه بندگی می یابند، بر تمام اندیشه های پراکنده خود مسلّط می شوند ودر حال عبادت آن چنان تمرکز فکری وحضور قلب دارند که از غیر خدا غافل می شوند وغرق جمال وکمال خدا می گردند.
ابوعلی سینا می گوید: «عبادت، نوعی ورزش برای قوای فکری است که بر اثر تکرار وعادت به حضور در محضر خدا، فکر را از توجه به مسائل مربوط به طبیعت وماده، به سوی تصورات ملکوتی می کشاند. قوای فکری تسلیم باطن وفطرت خدا جوی انسان می گردد ومطیع او می شوند».(اشارات، ج 3، ص 370)
4 - خَلع نفس
در جهان طبیعت، روح وبدن نیاز شدیدی به یکدیگر دارند. ولی گاهی روح، بر اثر کمال وقدرتی که از جانب قرب الهی پیدا می کند از استخدام بدن بی نیاز می شود ومی تواند خود را از بدن خلع نماید.
5 - تصرف در جهان طبیعت
در پرتو عبادت وقرب الهی، نه تنها حوزه بدن تحت فرمان انسان قرار می گیرد، بلکه جهان طبیعت مطیع انسان می گردد وبه اذن پروردگار در پرتو نیرووقدرتی که از تقرب به خدا کسب نموده است در طبیعت تصرف می کند ومبدأ یک سلسله معجزه ها وکرامات می شود، ودر حقیقت دارای قدرت بر تصرف وتسلط برتکوین می شود.
پرسش : آیا امام می تواند ولایت تکوینی داشته باشد؟
پاسخ : ولایت تکوینی امام معصوم همچون امام زمان (ع) را با چند مقدمه می توان به اثبات رساند:
الف . قرآن درباره آصف بن برخیا می گوید: «قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُک فَلَمّا رَءآهُ مُسْتَقِرّاً عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی...»؛(سوره نمل، آیه 40)
«کسی که دانشی از کتاب [آسمانی] داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد. و هنگامی که [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است.»
ب . از برخیآیات دیگر استفاده می شود که خداوند وگروهی دیگر که عالم به کلّ کتابند بین پیامبر ومردم گواه می باشند.
خداوند متعال می فرماید: «قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الکِتابِ»؛ «بگو: کافی است که خداوند، وکسی که علم کتاب نزد اوست، میان من وشما گواه باشند.»(سوره رعد، آیه 43)
ج . ونیز در قرآن آمده است که تنها مطهرون هستند که حقیقت معارف قرآنی را مس کرده وبه آن راه می یابند. «لایَمَسُّهُ إِلَّا المُطَهَّرُونَ»؛ «وجز پاکان نمی توانند به آن دست یابند.»(سوره واقعه، آیه 79)
د . قرآن کریم «مطهرون» را خود مشخص کرده ومصداق آن را اهل بیت پیامبر (ص) که شامل خود حضرت نیز هست معرفی کرده است، آنجا که می فرماید: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ البَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»؛ «همانا خدا چنین می خواهد که هر رجس وپلیدی را از شما خاندان نبوت دور سازد وشما را از هر عیبی پاک ومنزه گرداند.»(سوره احزاب، آیه 33)
ه . در تشخیص مصداق اهل بیت در این آیه باید به روایات مراجعه کرد، زیرا قرآن می فرماید: «وَأَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»؛ «وبر تو قرآن را فرستادیم تا بر امت آنچه فرستاده شد بیان کنی.»(سوره نحل، آیه 44)
و . با مراجعه به روایات فریقین از شیعه وسنی پی می بریم که مقصود از اهل بیت در آیه تطهیر، پیامبر اکرم (ص)، علی، فاطمه، حسن وحسین: می باشند.(صحیح مسلم، ج 7، ص 130 ؛ صحیح ترمذی، ج 5، ص 656، کتاب المناقب)
اگر چه حصر در آیه، اضافی است در مقابل همسران پیامبر (ص) وسایر صحابه، تا آنها از شمول آیه خارج گردند. در نتیجه آیه تطهیر شامل بقیه اهل بیت: از دوازده امام نیز می شود.
نتیجه اینکه: اهل بیت عصمت وطهارت از ولایت تکوینی برخوردارند.
بریده بن معاویه می گوید: از امام باقر (ع) درباره آیه «قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الکِتابِ» سؤال کردم؟ حضرت فرمود: «آیانا عنی، وعلیّ أوّلنا وأفضلنا وخیرنا بعد النبیّ (ص)»؛ «تنها ما را قصد کرده است، وعلی (ع) اول وافضل وبهترین ما بعد از پیامبر (ص) است.»(کافی، ج 1، ص 229، ح 6)
پرسش : آیا «ولایت تکوینی» به معنای تفویض است؟
پاسخ : برخی گمان کرده اند که «ولایت تکوینی امام» به معنای تفویض امر عالم به شخص امام است که این با عقیده توحید افعالی سازگاری ندارد. وقرآن نیز یهود را به جهت این عقیده شدیداً مورد سرزنش قرار داده است.(سوره مائده، آیه 64)
برای جمع بین اعتقاد به «توحید افعالی» واینکه در عالم وجود هیچ کاری بدون اراده ومشیت خداوند انجام نمی گیرد واعتقاد به «ولایت تکوینی» امام باید گفت:
اولاً: هرگز تمام امور عالم به امام واگذار نشده است.
ثانیاً: در آن اموری نیز که امام تصرف تکوینی می کند همانند سایر امور، اراده ومشیّت خاص الهی نیز بر آن تعلّق گرفته است.
پرسش : آیا «ولایت تکوینی» متعلق به خداوند است؟
پاسخ : برخی می گویند ازآیات قرآن استفاده می شود که ولایت تنها متعلق به خداوند است.
قرآن کریم می فرماید: «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیآءَ فَاللَّهُ هُوَ الوَلِیُّ وَهُوَ یُحْیِ المَوْتی وَهُوَ عَلی کُلِّ شَیٍْ قَدِیرٌ»؛ «آیا آنها غیر از خدا را ولیّ خود برگزیدند؟! در حالی که ولی فقط خداوند است واوست که مردگان را زنده می کند واوست که بر هر چیزی تواناست.»(سوره شوری، آیه 9)
ونیز در جای دیگر می فرماید: «وَما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلا نَصِیرٍ»؛ «وبرای شما به جز خدا، ولی ویاری کننده ای نیست.»(سوره شوری، آیه 31)
از جمع بین اینآیات وآیات دیگر استفاده می شود که «ولایت» در اصل برای خداوند متعال است ودیگران به جهت قرب به خدا وبه اذن او از این مقام بهره مند می شوند.
لذا در سوره مائده می خوانیم: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصِّلوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکوةَ وَهُمْ راکِعُونَ»؛ «سرپرست وولی شما تنها خداست وپیامبر او وآنها که ایمان آورده اند، همان ها که نماز را برپا می دارند ودر حال رکوع زکات می دهند.»(سوره مائده، آیه 55)
ونیز در سوره تحریم می خوانیم: «وَإِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَجِبْرِیلُ وَصالِحُ المُؤْمِنِینَ وَالمَلآئِکَةُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهِیرٌ»؛ «واگر بر ضد او [پیامبر7] دست به دست هم دهید [کاری از پیش نخواهید برد] زیرا خداوند ولی اوست وهمچنین جبرئیل ومؤمنان صالح وفرشتگان بعد از آنان پشتیبان اویند.»(سوره تحریم، آیه 4)
پرسش : اگر امام ولایت تکوینی دارد پس چرا در مواقع ضروری از آن استفاده نمی کند؟
پاسخ : برخی می گویند: اگر امام دارای ولایت تکوینی وحق تصرف در نظام تکوین است، چرا در مواقع ضرورت، در تقدیرات الهی تصرّف نمی کند تا بلا را از خود دور کرده، دشمنان خود را ریشه کن کند وتمام امکانات را برای خود جلب نماید.
اولاً: قبل از هر چیز این نکته را باید ملتفت باشیم که چه بسا اموری را که گمان می کنیم برای ما ضرر دارد در حالی که خیر محض است، ونیز به عکس چه بسا اموری که گمان می کنیم برای ما خیر است در حالی که شر محض است. ما این را نمی دانیم، اگر چه علاّم الغیوب وهر که را که خداوند خواسته واو را از علم غیب مطلع ساخته است از آن اطلاع دارد. لذا نباید به ظاهر امر قضاوت کرد که چرا امام این مصیبت را از خود دور نکرد واین منفعت را برای خود تحصیل ننمود.
قرآن می فرماید: «کُتِبَ عَلَیْکُمْ القِتالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ»؛ «جهاد در راه خدا بر شما مقرر شد، در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است ویا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرّ شما در آن است.»(سوره بقره، آیه 216)
ونیز می فرماید: «فَعَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَیَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْراً کَثیراً»؛ «چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد وخداوند خیر فراوانی در آن قرار می دهد.»(سوره نساء، آیه 19)
ثانیاً: امام از آنجا که تسلیم تقدیرات الهی است در هر کاری دست به تصرف تکوینی نمی زند وخلاف اراده وتقدیر ومشیت الهی گام بر نداشته واقدام عملی انجام نمی دهد.
ثالثاً: اراده حتمی اولی خداوند بر آن است که در این دار تکلیف هر کاری بر روال طبیعی واز روی اختیار انجام می گیرد و حتی الامکان از معجزه و خرق نظام طبیعت استفاده نشود.
رابعاً: هرگز انسان معصوم در نظام تکوین به جهت مصالح شخصی اقدام وتصرّفی بر خلاف مقدرات الهی انجام نمی دهد، واگر معجزه واعمال ولایتی کند به جهت مصالح نوعی بشر وعالم است که این هم مطابق اراده وخواست ومشیت خداوندی است.
منبع: تبیان