در همین سیاق، روایات فراوانى وجود دارد حاکى از این که در دوران غیبت، آزمون هاى سنگین و دشوارى هاى بسیار رخ خواهد داد .
به طور مثال، در روایتى از جابر جعفى آمده است که مى گوید: «به امام باقر علیه السلام گفتم که گشایش در کار شما کى خواهد بود؟ پس فرمود: هیهات! هیهات! گشایش در کار ما رخ نمى دهد تا آن که شما غربال شوید و بار دیگر غربال شوید - و این را سه بار فرمود - تا آن که خداى تعالى، تیرگى را (از شما) زایل کند و شفافیت (در شما) به جاى ماند .» ( 3 )
چنان که عبارات مذکور نشان مى دهد، دوران غیبت، دوران مواجهه با موقعیت هاى سخت و آزمون هاى دشوار است که در نتیجه ى آن، بسیارى غربال خواهند شد; به این معنا که از آزمون سربلند بیرون نخواهند آمد . بنابراین ، تصور آرمیدن در حصارى محفوظ و برکنار ماندن از اصطکاک و مواجهه، تصورى مردود است و در قاموس مهدویت و تربیت مهدوى نیست .
شکل دوم از آسیب زایى، در مقابل حصاربندى، با حصارشکنى آشکار مى گردد . در حالى که در حصاربندى، مرزهاى آهنین مى گذارند، در حصارشکنى، هر مرزى را برمى دارند و بى مرزى را حاکم مى کنند . حاصل این امر، بروز التقاطهاى ناهم خوان میان اندیشه هاى حق و باطل است . آسیب زایى حصارشکنى در تربیت دینى این است که درست و نادرست، یک جا خوراک افراد تحت تربیت مى شود و این خوراک ناجور، رشدى را سبب نخواهد شد و چه بسا که مسمومیت و هلاک در پى داشته باشد . نمونه ى این بى مرزى و التقاط در عرصه ى مهدویت، آن است که کسانى معتقد شوند «مهدى » اسم خاصى براى فرد معینى نیست، بلکه نمادى کلى براى اشاره به چیرگى نهایى حق و عدالت بر باطل و بیدادگرى است و مصداق این نماد مى تواند هر کسى باشد .
در روایات مربوط به مهدویت، این گونه حصارشکنى به دیده ى منفى نگریسته شده است . بنابراین، در روایات فراوانى، بر این نکته تاکید شده است که مهدى (عج) نام شخص معینى است . به طور مثال، از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: « مهدى مردى از عترت م ن است که به خاطر (برپایى) سنت من مى جنگد، چنان که من به خاطر وحى جنگیدم .» ( 4 )
برهمین سیاق، در روایات دیگرى، اشاره شده است که مهدى (عج) از فرزندان امام على علیه السلام، فاطمه زهرا علیها السلام، امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام و هم چنین هر یک از امامان بعدى است . ( 5 )
نه تنها بر این نکته تاکید شده است که باید به «مهدى » چون نام خاص فرد معینى اعتقاد ورزید، که خداوند رسالت حاکمیت بخشیدن به حق و عدالت را به عهده ى وى گذاشته است، بلکه به طور کلى باید در دوران غیبت، دین و آموزه هاى اصیل آن را بازشناخت و بر آن پاى ورزى کرد . این امر نیز نشانگر نادرستى مرزشکنى و برآمیختن حق و باطل در دوران غیبت است . به طور مثال، روایت زیر در این مورد قابل ذکر است:
على بن جعفر از برادرش موسى بن جعفر علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت فرمود: «هنگامى که پنجمین فرزند از امام هفتم ناپدید شود، پس خدا را! خدا را! (مواظب باشید) در دین تان، شما را از آن دور نسازند . صاحب این امر ناگزیر از غیبتى خواهد بود تا کسى که بدین امر قایل است، از آن باز گردد . همانا این آزمایشى از جانب خدا است که خداوند، خلق خود را بدان وسیله مى آزماید . . .» . ( 6 )
تعبیر الله الله فى ادیانکم در این روایت، سخنى مؤکد بر اهمیت بازشناسى آموزه هاى اصیل دینى در دوران غیبت است . بر این اساس، محو کردن مرزهاى میان حق و باطل و برهم آمیختن آن ها، یکى از لغزش هایى است که مى تواند در خصوص مهدویت رخ دهد .