هر چند بیرون از قرنطینه بودن و در مواجهه قرار داشتن دشوار است، اما هنگامى که فرد با شناخت مرزها و حدود همراه گردد، توانایى حرکت سالم را خواهد یافت . در روایت مذکور در فوق، ( 7 ) هنگامى که امام صادق علیه السلام اشاره مى کند که در دوران غیبت، وضعیت مؤمنان چون افراد یک کشتى واژگون شده، زیرورو مى گردد، راوى سخت مى هراسد و چاره مى طلبد . در ادامه ى روایت، چنین آمده است:
«. . . راوى گوید: پس من گریستم و به حضرت عرض کردم: (در چنین وضعى) ما چه کنیم؟ فرمود: اى اباعبدالله! - و در این حال به پرتو خورشید که به درون خانه و ایوان مى تابید، نظر افکند - آیا این خورشید را مى بینى؟ عرض کردم: بلى . پس فرمود: مسلما کار ما روشن تر از این خورشید است .» در پاسخ امام، مرزشناسى چون چاره ى کار معرفى شده است . با توجه به زمینه ى سخن که در آن، زیرورو شدن و بروز پرچم هاى اشتباه برانگیز مطرح شده، پاسخ بیانگر این است که اگر کسى مرزهاى حق و باطل را بشناسد و نور را از ظلمت تمیز دهد، به سهولت مى تواند راه خود را پیش گیرد و حرکت کند .
با داشتن تصویر درستى از مهدویت، مدلول هاى درست آن در تربیت نیز معین خواهد گردید . تربیت مهدوى، تربیت براى محیط باز است و از این رو، مستلزم آن است که افراد، توانایى مرزشناسى را کسب کنند و آمادگى مواجهه و رویارویى با اصطکاک هاى فکرى و عملى را بیابند . این مرزشناسى شامل مواردى از این قبیل است: شناخت مهدى (عج) چون شخصى معین، شناخت رسالت وى در برپایى حق و عدالت، شناخت حقانیت آموزه هاى دین اسلام که وى آن را به جهانیان عرضه خواهد نمود، آشنایى با جریان هاى فکرى مختلف که سوداى برقرار ساختن حق و عدالت را در جوامع بشرى در سر دارند و توانایى بازشناسى میزان درستى و نادرستى آن ها و توانایى در میان گذاشتن محققانه ى باورهاى خود با آن ها .
پیرو مهدى (عج) با تربیت شدن براى زیستن در چنین محیط بازى، از انتظار انفعالى ظهور وى به دور خواهد بود و در اثر ارتباط سازنده با جریان هاى فکرى دیگر، انتظارى پویا را نسبت به ظهور، آشکار خواهد ساخت .
انتظار پویا به معناى فراهم ساختن فعالانه ى زمینه هاى ظهور است .
________________________________________
1 . بل نقذف بالحق على الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق و لکم الویل مماتصفون .» انبیاء، 18 .
2 . المفضل بن عمر الجعفى قال: سمعت الشیخ - یعنى ابا عبدالله علیه السلام - یقول: «ایاکم و التنویه، اما والله لیغیبن سبتا من دهرکم و لیخملن حتى یقال: مات؟ هلک؟ باى واد سلک؟ و لتدمعن علیه عیون المؤمنین و لیکفان تکفاالسفینه فى امواج البحر فلا ینجو الا من اخذالله میثاقه و کتب فى قلبه الایمان و ایده بروح منه و لترفعن اثنتا عشرة مشتبهة لا یدرى اى من اى، قال: فبکیت ثم قلت له: کیف تصنع؟ فقال: یا اباعبدالله - ثم نظر الى شمس داخلة فى الصفه - اترى هذه الشمس؟ فقلت: نعم، فقال: لامرنا ابین من هذه الشمس .» ، غیبت نعمانى (ترجمه غفارى)، صص 218- 219 .
3 . عن جابر الجعفى قال: «قلت لابى جعفر علیه السلام متى یکون فرجکم؟ فقال: هیهات هیهات لا یکون فرجنا حتى تغربلوا ثم تغربلوا یقولها ثلثا حتى یذهب الله تعالى الکدر و یبقى الصفو» . منتخب الاثر، ص 389 .
4 . عن النبى صلى الله علیه و آله انه قال: «المهدى رجل من عترتى یقاتل على سنتى کما قاتلت انا على الوحى » . ینابیع المودة، به نقل از: منتخب الاثر، ص 232 .
5 . ر . ک: منتخب الاثر، فصل دوم .
6 . على بن جعفر عن اخیه موسى بن جعفر علیه السلام انه قال: «اذا فقد الخامس من ولد السابع فالله الله فى ادیانکم لایزیلنکم عنها فانه لابد لصاحب هذاالامر من غیبة حتى یرجع عن هذاالامر من کان یقول به، انما هى محنة من الله یمتحن الله بها خلقه . . .» . غیبت نعمانى، صص 219- 210 .
منبع: تبیان