انتظار خورشید
هر شب، منتظر طلوع خورشد فردا هستیم؛ اما معنای انتظار خورشید، آن نیست که تا صبح در تاریکی به سر ببریم، بلکه تا آمدن خورشید، هر کس اتاق خود را روشن می کند. یا در زمستان، منتظر فرا رسیدن بهار هستیم، ولی معنایش این نیست که در طول زمستان از سرما بلرزیم و اتاق خود را گرم نکنیم.
امام زمان (عج) در زمان غیبت همانند خورشید پشت ابر است و ما منتظران رؤیت خورشیدیم؛ اما این بدان معنا نیست که دست روی دست بگذاریم و هیچ کاری نکنیم، بلکه در زمان غیبت امام زمان (عج) باید به مقدار توان خود با ظلم مبارزه کنیم و در صدد اصلاح خود و جامعه برآییم.
در روایت می خوانیم: «افضل الاعمال انتظار الفرج؛ (1) بهترین اعمال، انتظار فرج [ حضرت مهدی (عج)] است.»
بر اساس این حدیث، انتظار، یک حالت نیست، بلکه عمل است. بنابراین منتظران واقعی، باید اهل عمل باشند.
کسی که منتظر مهمان است، آرام نمی نشیند و خانه را برای آمدن مهمان آماده می کند. بنابراین آمادگی برای ظهور، با خودسازی، امر به معروف، دعوت به حق و آگاه سازی دیگران از وظایفی که در دوران غیبت امام زمان (عج) دارند، ممکن خواهد شد.
چراغ
فرض کنید چراغی را برای روشنایی و گرما بخشی، نزد کودکی می گذاریم، اما او از روی جهالت و نادانی به آن سنگ می زند. ما هم برای اینکه بچه به چراغ آسیب نزند، آنرا بر می داریم. برداشتن چراغ، دلیل ترس و ناتوانی ما در برابر کودک نیست؛ به عبارت دیگر، ما از قدرت او نمی ترسیم، بلکه از خطا و اشتباه او می ترسیم. امامان بزرگوار ما مانند چراغ های هدایتی هستند که خداوند در مسیر انسان ها نصب کرده است؛ اما در اثر اشتباه و خطای گذشتگان، یازده تن از آنها به شهادت رسیدند و تنها یکی از آنان، یعنی امام زمان (عج) باقی مانده است و خداوند برای جلوگیری از اشتباه ما که به آن آسیبی نزنیم، آن حضرت را از دیدگان ما غایب ساخته است و تا هنگامی که احتمال این اشتباه باشد، غیبت آن حضرت همچنان ادامه پیدا می کند و از ظهور او هم خبری نیست که نیست.
جهالت
ظلم و جفای برادران حضرت یوسف به ایشان و برادرش را از جهاتی می توان به جفای امت به امام عصر (عج) و اهل بیت پیامبر (ص) تشبیه کرد؛ زیرا بعضی می گویند: «مگر اهل بیت پیامبر (ص) چه ویژگی هایی دارند که نزد خدای متعال و رسول گرامی اش از دیگران محبوب ترند؟» اما باید دانست که تمام افعال خداوند، حکیمانه است و دلیل محبت ویژه خدا به این خاندان هم، آگاهی به صفات ممتاز آنهاست. درست مثل حضرت یعقوب(ع) که در یوسف (ع) چیزی را می دید که در پسران دیگرش نبود. و به همین دلیل، او را بیشتر دوست می داشت، ولی برادران حضرت یوسف این را درک نمی کردند، و جاهلانه می گفتند: «لیوسف واخوه احب الی أبینا منا و نحن عصبه) (2)؛ «یوسف و برادرش نزد پدر، از ما محبوب ترند؛ در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم. !»
شگفت آنکه برادران یوسف به قدری در جهالت خود افراط کردند که حتی پیامبر زمان خود را گمراه دانستند و اظهار داشتند ( ان أبانا لفی ضلال مبین) (3)؛ «پدر ما گمراهی آشکار است ! » اما نادانی آنان به همین جا ختم نشد و آنان به جای اصلاح اخلاق و رفتار خود، برای اینکه در نزد پدر آبرویی بیابند، کمر به قتل حضرت یوسف بستند و گفتند: (اقتلوا یوسف او اطرحوه ارضا یخل لکم وجه ابیکم ) (4)؛ «یوسف را بکشید یا او را به سرزمین دور دستی بیفکنید تا توجه پدر، فقط به شما باشد.»
آری یکی از حکمت های غیبت حضرت مهدی (عج) در روایات نیز ترس از کشته شدن، بیان شده است.
وثیقه
یکی از نکات مهم در داستان حضرت یوسف (ع) آن است که وقتی زمان قحطی رسید، برادران آن حضرت، بدون بنیامین و برای گرفتن گندم به نزد او آمدند. حضرت یوسف (ع) وعده داد که اگر در مرتبه بعد بنیامین را نیز بیاورند. سهمی به او اختصاص خواهد داد. آنها با خوشحالی نزد پدر آمدند و از او خواستند که بنیامین را با آنها بفرستد، اما چون در گذشته دچار خطایی درباره حضرت یوسف (ع) شده بودند، حضرت یعقوب (ع) این خواسته را قبول نفرمود و کوتاهی گذشته را یادآور شد و فرمود : «آیا در مورد او اطمینان کنم، همان گونه که در مورد برادرش (یوسف) اطمینان کردم (و دیدی که چه شد )؟» (5)
پس از اصرار فراوان برادران، حضرت یعقوب (ع) شرطی را گذاشته که به نظر می آید همین شرط برای ظهور امام زمان (عج) نیز وجود دارد. ایشان خطاب به پسرانش فرمود: «من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا با من، با نام خدا پیمان استواری ببندید که حتماً او را نزد من باز آورید، مگر آنکه گرفتار [حادثه ای] شوید و هنگامی که آنها وثیقه (پیمان استوار] خود را در اختیار او گذاردند، گفت: خداوند، نسبت به آنچه می گوییم، ناظر و نگهبان است!» (6)
در مورد امام زمان (عج) نیز همین طور است ما مکرر می گوییم: «خدایا، امام زمان (عج) را بفرست تا از او اطاعت کنیم و در خدمتش باشیم»، اما خدای متعال می گوید: « شما در مورد یازده امام گذشته، بد عمل کردید و مقصر هستید. پس باید حسن نیت و اصلاح عمل و رفتارتان را اثبات کنید، تا امام آخرتان را به سوی شما برگردانم.»
نویسنده: محمد یوسفیان(*)
پینوشتها:
*. مسئول واحد کودک و نوجوان مرکز تخصصی مهدویت.
1. بحار الانوار، ج 52، ص 122.
2. سوره یوسف/ 8.
3. همان.
4. سوره یوسف / 9.
5. سوره یوسف / 64. ( هل امنکم علیه الا کما امتتکم علی اخیه من قبل).
6.سوره یوسف / 66. (قال لن ارسله معکم حتی توتون موثقاً من الله لتاتننی به الا ان یحاط بکم فلما اتوه موثقهم قال الله علی ما نقول وکیل).
منبع: نشریه امان، شماره 36.