3- علماء و احسائى
از علماى معاصر و غیر معاصر او، به خاطر عقاید باطله، چیزى جز تکفیر و تفسیق و نکوهش و ذم او نقل نشده است که به اسامى بعضى از آن ها اشاره مى کنیم:
1- سید محمد مجاهد; نویسنده ى مناهل (متوفى 1242 ه .)
2- سید مهدى طباطبایى; فرزند نویسنده ى کتاب ریاض (متوفى 1260 ه .)
3- شیخ محمد حسین; نویسنده ى فصول (متوفى 1261 ه .)
4- سید ابراهیم قزوینى; مؤلف ضوابط (متوفى 1262 ه .)
5- شهید سوم شیخ محمد تقى قزوینى (متوفى 1264 ه .)
6- شیخ شریف العلماء (متوفى 1265 ه .)
7- شیخ محمد حسن مؤلف جواهر (متوفى 1266 ه .)
8- ملا آقا دربندى; مؤلف کتب خزائن الاصول و خزائن الاحکام (متوفى 1285 ه .)
9- میرزا محمد باقر خوانسارى; نویسنده ى روضات الجنات (متوفى 1313 ه .)
4- تحصیلات شیخ
شیخ بعضى علوم و بعضى از معارف را تحصیل نمود بى آن که براى او شفاى قلبى حاصل شود و توشه اى معنوى برگیرد . خود مى گوید: «در 25 سالگى در خواب دیدم که کتابى در مقابل من باز شد و این قول خداوند: «الذى خلق فسوى و الذى قدر فهدى » (2) را چنین تفسیر مى کرد: الذى خلق; یعنى اصل شى را که هیولا باشد، خلق کرد . فسوى; یعنى صورت نوعیه ى آن . قدر; اسباب آن . فهدى; یعنى از این نوع به خیر و شر هدایت کرد . بر اثر این خواب، انقلابى عجیب در من ایجاد شد که مرا از ادامه ى تحصیل علوم که ظاهرى و غیرواقعى است، بازداشت » .
بنابراین ادعا، این مطلب برایش از این علوم و معارف که آن ها را صرفا ظاهرى مى داند، بهتر است! زیرا گویى منادى غیبى، او را مورد خطاب قرار داده است، چیزى شبیه به وحى یا اشراق و الهام .
در ادامه مى گوید: «پس از عزلتى چند، و در نفس خود، امور دیگرى را احساس کردم » .
مریدان او ادعا کرده اند که شیخ، علمش را از عالم اعلى گرفته است برخلاف دیگران که با همه ى سعى و کوشش وافر خود از آن عاجز هستند، براى او در علوم مختلف، 300 تالیف ذکر کرده اند و تنها یک هزارم فضایل او مطرح شده است . در هر فن و علمى از تمام متخصصان بالاتر است .
گفته شده ایشان سفرهاى زیادى به بلاد مختلف داشته، خصوصا بلاد و شهرهایى که داراى حوزه ى علمیه بوده و علماى بزرگ در آن زندگى مى کردند . شرکت در درس آن علما باعث شد که علوم زیادى فراگرفته و از او یک عالم بزرگ و شخصیتى مقدس و متقى بسازد . منتها این ادعا را امورى تکذیب و از اهمیت آن مى کاهد که اینک آن ها را بر مى شماریم:
1- بنابر آن چه که از ایشان نقل شده است یا به او نسبت داده اند، او نه براى آموختن، بلکه صرفا براى آزمایش علما در دروس شرکت مى کرد .
2- بنابر تصریح خود یا نقلى که از او شده است، با دیدن آن خواب، حقایق علوم را دریافت و به او الهام گشت .
3- ادعاى این که علم او لدنى بود .
گویند: بعضى از علوم مانند فلسفه و تصوف و بعضى علوم غریبه را در سفرهایش آموخت و به دلیل همین علوم یا به خاطر اعتماد بر بعضى از روایات که معناى آن را نفهمیده بود، دچار چنین سرانجامى شد .
شیخ احمد احسائى در اوایل امر به تقوى، زهد و ورع توصیف شده است و لذا بعضى او را مدح کرده اند . لیک با بیان اعتقادات غلوآمیز و ادعاهایش، انحراف او مشخص گشت . بدین سبب، علما به تکفیر او حکم دادند .
5- شیخ احمد احسائى و تشیع
شیخ احمد احسائى داراى مسلکى اخبارى بود . او به امورى غریب معتقد بود که با اعتقادات شیعه ى امامیه که در طول قرون متمادى در کتب کلامیه و اعتقادیه ى خود به صورت مختصر و مطول بیان کرده اند، فاصله ى زیادى دارد . مواردى از اعتقادات شیخ را بر مى شماریم:
1- ائمه را به عنوان علل اربع براى عالم ذکر کرده است (علل فاعلى، مادى، صورى، غایى .) این غلوى است که عقل و شرع مقدس از آن ابا دارد .
2- اصول دین 4 تا است: معرفت الله، معرفت انبیاء، معرفت ائمه، معرفت رکن رابع; که شیوخ و بزرگان شیخیه هستند .
3- قرآن، کلام نبى صلى الله علیه و آله است . شیخ با این کلام، منکر وحى بودن قرآن است .
4- اتحاد حق با خلق; یعنى الله تعالى با انبیاء، شى ء واحدى هستند .
5- تفسیر معاد به معناى غیرمتعارف و بیگانه از آن چه علماى کلام مى گویند .
6- تفسیر امام به شى ء غریب که همراه با غلو، شرک و خرافه است که قرآن و شرع مقدس، مخالف چنین امرى است .
7- اعتقاد به رکن رابع که از مختصات این فرقه است .
دلیل اعتقاد به رکن رابع :
براى هر سلطانى، 4 وزیر است و اگر این چهار وزیر نباشند، ملک و سلطنت از بین مى رود و کم و زیاد کردن آن ها هم جایز نیست:
1- وزیر عدل;
2- وزیر انفاق;
3- وزیر جنگ;
4- وزیر دارایى و مالیات .
چون خداوند و نبى و امام از جنس بشر نیستند، لازم است بین آن ها و خلق، شیوخ آن ها واسطه و موضوع تجلى حق باشند . این ها این اصل را در مقابل سفارش ائمه ى معصومین علیهم السلام در رجوع به فقهاء که قدرت استنباط احکام را از کتاب، سنت، عقل و اجماع دارند و حجت بر عوام هستند، قرار داده اند .
8- اعتقاد عجیب و غریب شیخ در مورد امام عصر (عج)، استهزاى آن حضرت است که شبیه به کلام منکرین است و گفته است امام غایب در پشت پرده ى غیبت چه فایده اى دارد؟ وى گفته است: ان الامام الحجة خاف وفر الى العالم حور قلیائى; امام عصر به خاطر ترس به عالم حور قلیایى گریخت .
9- اعتقاد به حقانیت فرقه ى شیخیه و عقاید آن و تصریح به بطلان جمیع فرق شیعه حتى امامیه .
10- نفى عدل که نزد شیعه از اصول دین است .
شیخ احمد احسائى در یکى از کتاب هایش به خلفا حمله کرد . به همین دلیل، حکومت عثمانى که در آن وقت بر عراق، سیطره داشت، به کربلا حمله کرد، عده اى از اهالى آن جا را کشت، خانه ها را آتش زد و ویران کرد . در این میان، خانه اى جز خانه ى سید کاظم رشتى شاگرد شیخ احمد احسائى سالم نماند . شیخ که مسبب این فتنه بود، خود در امان ماند . مدتى بعد به حجاز رفت و در آن جا مورد احترام قرار گرفت . این در حالى بود که حکام آن دیار، سنى بود و زیر نظر حکومت عثمانى قرار داشتند .
به هر حال شیخ در 57 سالگى به سال 1241ه . از دنیا رفت و در بقیع به خاک سپرده شد .
شاگردان شیخ، مروجان عقاید او و مورد عنایت ناصرالدین شاه بودند، (او به دنبال معارضه و مقابله با قدرت علماى شیعه بود) و کارهاى آنان به اختلاف بین صفوف شیعیان انجامید، خصوصا در آن زمان که شیعیان عراق تحت حکومت متعصب سنى عثمانى بوده و به اتحاد، نیاز شدید داشتند . سعى همیشگى استعمار بر این بود که مراجع را که ملجا و پناه شیعیان، بودند از میان بردارد .
سید کاظم رشتى که در کلاس درس او شرکت و عقاید او را ترویج مى داد، بعدها فرقه ى کشفیه را تاسیس کرد .
بعد از مرگ شیخ، فرقه ى او به شعب مختلف تقسیم شد مانند: کرامیه، احقاقیه، حجت الاسلامیه و باقریه که هر یک از این ها افکار مخصوص به خود را داشتند .
ب - کشفیه
1- سید کاظم رشتى کیست؟
سید کاظم رشتى فرزند سید قاسم رشتى گیلانى حائرى، ایرانى الاصل بود و در سال 1212ه . متولد شد .
بعضى گفته اند نسبش از سادات حسینى بوده، ولى بعضى گفته اند که اصلا سید نبوده، بلکه این یک اسم مستعارى است; زیرا در یزد با نام احمد احسائى به فعالیت مى پرداخت .
وى در 21 سالگى به کربلا رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند و عقیده ى شیخ را ترویج مى کرد . بعد از وفات شیخ، از بین مشایخ شیخیه، وى چون جرات زیادى در اظهار عقاید سلف خود داشت یا به خاطر اسباب خارجى و سیاست مداران خارجى، به عنوان رییس انتخاب شد . او بر عقاید سلف خود، اوهامى جدید افزود و ادعاهاى شبیه به کشف داشت . شاید به همین خاطر، به آن ها کشفیه مى گویند .
سید کاظم 20 سال رییس فرقه بود و بین پیروانش در ایران و عراق، رکن رابع بود . او مى گفت: فقط ما شیعه ى کامل هستیم .
2- تالیفات
سید رشتى، کتب زیادى قریب به 120 کتاب، تالیف کرد که در بردارنده ى امور غریبه و ادعاهایى عجیب است و از غلو و خرافه درباره ى ائمه ى معصومین علیهم السلام آکنده است . او غالبا کتاب هایش را با رمز مى نوشت .
افندى عبدالباقى عمرى فاروقى موصلى، در مدح سلطان عثمانى که پرده اى از پرده هاى حرم نبوى را براى مرقد موسى بن جعفر علیه السلام به عراق فرستاد، قصیده اى دارد و در آن به یکى از فضائل امیرالمؤمنین على علیه السلام اشاره مى کند که حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود: انا مدینه العلم و على بابها . افندى این کلام را به صورت شعر درآورد و گفت:
• هذا رواق مدینه العلم الذى من بابها قد ضل من لایدخل
• من بابها قد ضل من لایدخل من بابها قد ضل من لایدخل
سید کاظم رشتى این بیت را شرح کرد و گفت: این مدینه اى عظیم در آسمان است و ائمه علیهم السلام در آن ساکن هستند . بعد این مدینه را توصیف مى کند که این مدینه، 21 محله دارد و 360 کوچه . سپس براى هر یک از آن ها نام عجیب و صاحبى با اسم عجیب ذکر مى کند . این ها مطالبى شبیه اساطیر و خرافات است که دین و عقیده را به مسخره و استهزاء گرفته است .
وقتى این شرح اسطوره اى به شاعر رسید، گفت: چنین سخنى به ذهن من هم خطور نکرده بود .
سید محمود آلوسى مفتى بغداد که در عناد با شیعه معروف است، سید کاظم را مورد احترام قرار داد . وى وصف عجیبى را براى او بیان مى کند و مى گوید: اگر سید رشتى در زمانى بود که آمدن نبى امکان داشت، پیامبر بود و من نخستین کسى بودم که به او ایمان مى آوردم; چون شرایط نبوت را از نظر اخلاقى و علم کثیر و عمل به سجایاى انسانى داراست .
آیا چنین ستایشى از طرف مخالفین، دلالت بر رضایت آن ها از این فرد فاسد العقیده ندارد و آیا دلیل بر این نیست که آن چه رشتى گفته و نشر داده، مخالف راه و روش اهل بیت علیهم السلام بوده است؟
3- سید کاظم رشتى و مهدویت
سید کاظم رشتى، مهدویت را به صورتى موهوم مطرح مى کرد . براى مثال مى گفت: الآن مهدى در بین شماست . او حتى مبلغینش را به اطراف مى فرستاد که: آماده باشید، آقا مى آید و گاهى مى گفت: آقا بین خود شماست . به خاطر همین افکار خرافاتى و موهوم، یکى از شاگردان بارزش به نام على محمد باب ادعا کرد که من باب امام زمان هستم . بعد ادعا کرد که خود مهدى هستم . مردم هم دور او را گرفتند و زیربناى بابیت شکل گرفت .
سید کاظم رشتى، شاگردانى را تربیت کرد که متاسفانه بعضى از آن ها از اهل علم بودند . آنان عقاید و افکار او را در مناطقى از ایران از جمله; کرمان، آذربایجان و تبریز ترویج دادند .
احسائى و رشتى، نایبى را معرفى نکردند، ولى بعضى ها در بعضى مناطق ادعا کردند که نایب سید هستند .
سید کاظم، قریب به 150 تالیف داشت که برخى از آن ها شرح بعضى از ادعیه است . با تاویلاتى غریب شبیه به داستان .
سید کاظم در سال 1259 هجرى درگذشت و فرزندش سید احمد، رییس فرقه شد .
منابع:
1 . حیاة شیخ احمد احسائى; مؤلف: فرزند شیخ احمد احسائى .
2 . ارشاد و العلوم، کریم خان کرمانى .
3 . تاریخ نبیل، زرندى .
جهت مطالعه و تحقیق بیشتر به کتاب هاى زیر مراجعه شود:
1 . رد شیخیه، محمد مهدى بن سید صالح قزوینى موسوى (انتشار سال 1337 .)
2 . اسرار پیدایش شیخیه، بابیه و بهائیه، محمد کاظم خالصى .
3 . خرافات شیخیه و کفریات ارشاد العلوم، محمد کاظم خالصى .
4 . کشف المراد (بررسى عقاید شیخیه و رد اتهامات)، مؤلف و ناشر . الف حکیم هاشمى (تهران 1352ش .)
________________________________________
1. نوشته ى حاضر، تقریر سلسله درس هاى «مهدویت و فرقه هاى انحرافى » از استاد جعفر خوشنویس است که در مرکز تخصصى مهدویت وابسته به بنیاد حضرت مهدى موعود (عج) در قم، براى جمعى از طلاب و دانش پژوهان ارایه شده است . از تلاش حجت الاسلام لارى از دانش پژوهان کوشاى این دوره براى تدوین این درس ها، سپاس گزارى مى شود .
2. الاعلى، 2 و 3 .
مجله انتطار- ش 1
منبع: تبیان