زمینهسازان ظهور
تحقق انقلاب عظیم حضرت مهدى علیه السلام به عنوان بزرگترین تحولى است که بشر در حیات خود خواهد دید . این واقعه بزرگ برپایههایى استوار است که از مهمترین آنها فراهم آمدن یاران، همراهان و همرزمانى است که تا پاى جان براى اجراى اهداف آن حضرت از پاى ننشینند .
بازشناسى این عوامل ما را به شناخت آن حکومتسترگ نزدیکتر خواهد کرد . آنگاه خویشتن را با آن شرایط و ویژگیها محک خواهیم زد و از خود خواهیم پرسید: آیا ما خود را براى آن روزگار آماده ساختهایم؟ شایدآن روز، همین فردا باشد . با فهم این ویژگیها درخواهیم یافت که پاى رفتن این راه را داریم یا خیر؟ و آیا در آن روز موعود و در هنگامه نبرد حق با باطل در کدامین جبهه قرار خواهیم گرفت؟
با گذرى در بوستان کلام معصومان علیهم السلام این ویژگیها به خوبى فرا روى ما قرار خواهد گرفت . پس قدم در این گلستان پرگل مىنهیم و از گلهاى عطر آگین آن مشام اندیشه را به پرواز در مىآوریم .
پارهاى از ویژگیهاى یاران آن موعود امتها از این قرار است:
1 . شناخت پروردگار
خداوند متعال فلسفه اساسى آفرینش انسانها را عبادت و بندگى معرفى فرموده است . در آنجا که مىفرماید: «وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون» ; (1) «جن و انس را جز براى اینکه عبادت کنند خلق نکردم .»
این مهم، زمانى حاصل مىگردد که شناخت نسبتبه آن ذات مقدس فراهم آید . پس از شناختخداوند است که راه رشد، هموار و موانع برطرف مىشود .
یاران امام مهدى علیه السلام از جمله کسانى هستند که خداوند را آن گونه که شایسته است مىشناسند . حضرت على علیه السلام این شناخت والاى خداوند را در ایشان این گونه وصف فرموده است:
«رجال مؤمنون عرفوا الله حق معرفته وهم انصار المهدى فى آخر الزمان; (2) مردانى مؤمن که خدا را چنان که شایسته ستشناختهاند و آنان، یاران مهدى علیه السلام در آخرالزمانند .»
امام صادق علیه السلام ششمین ستاره فروزان سپهر ولایت، قلبهاى آنان را بسان پولاد دانسته مىفرماید:
«... رجال کان قلوبهم زبر الحدید لا یشوبها شک فى ذات الله اشد من الحجر ... ; (3) آنان مردانىاند که دلهایشان گویا پارههاى آهن است . هیچ تردیدى نسبتبه خداوند قلبهایشان را نیالاید و [قلبهایشان] از سنگ استوارتر است .»
2 . شناخت امام زمان علیه السلام
اگرچه شناخت امام در هر زمان بر پیروان لازم و ضرورى است، ولى آنچه که شناخت رهبر آخرین را از اهمیتى دوچندان برخوردار مىسازد، شرایط ویژه او است . ولادت پنهان، زیست پنهان، امتحانات سخت و دشوار، برخى از این ویژگیهاست .
یاران امام مهدى علیه السلام امام خویش را به بهترین وجه مىشناسند و این شناخت آگاهانه در تمامى وجودشان رسوخ کرده است; بنابراین یار او شدن بدون شناخت آن بزرگوار امکانپذیر نخواهد بود .
در روایات فراوانى بیان شده است:
«... من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة; (4) هر که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلى خواهد مرد .»
همچنین امام صادق علیه السلام فرمود:
«... اعرف امامک فاذا عرفته لم یضرک; تقدم هذا الامر ام تاخر ... فمن عرف امامه کان کمن هو فى فسطاط القائم علیه السلام; (5) امام خویش را بشناس، پس وقتى او را شناختى پیش افتادن و یا تاخیر این امر [ظهور] آسیبى به تو نخواهد رساند ... پس هر آن کس که امام خویش را شناخت، مانند کسى است که در خیمه قائم علیه السلام باشد .»
اگرچه حضرتش در پس پرده غیبت است، ولى هرگز جمال وجودش براى انسانهاى مهدى صفت پنهان نبوده است
اگر معرفتبه آن حضرت نباشد دیدن ظاهرى ایشان نیز سودى دربر نخواهد داشت . کم نبودند کسانى که همواره جمال دلنشین پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام را زیارت مىکردند، ولى بهره معرفتى چندانى از آن اسوههاى آفرینش نبردند .
امام صادق علیه السلام فرمود:
«ومن عرف امامه ثم مات قبل ان یقوم صاحب هذا الامر کان بمنزلة من کان قاعدا فى عسکره لا بل بمنزلة من قعد تحت لوائه; (6) هر آن کس که امامش را شناخت و قبل از قیام صاحب این امر (امام زمان علیه السلام) از دنیا رفت، بسان کسى است که در سپاه آن حضرت، خدمتگزارى خواهد کرد; نه، بلکه مانند کسى است که زیر پرچم آن حضرت است .»
بنابراین اگرچه شوق دیدار آن حضرت و سعادت دیدنش از اهمیتبسیارى برخوردار است ولى از آن مهمتر شناخت و معرفت ایشان است که حاصل آن، ارتباط روحى و سنخیتبا آن امام همام است . به یقین اگر کسى به وظیفه و تکلیفى که خداوند متعال برایش تعیین فرموده عمل کند، خود آن بزرگوار به دیدنش خواهد رفت; چنان که در طول همه سالهاى غیبت چنین بوده است .
امام صادق علیه السلام در کمال تاکید، شیعیان را به شناختخداوند، پیامبر و حجتهاى الهى فرخوانده، از جمله دعاهاى دوران غیبت را اینگونه توصیه فرموده است:
«اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنى رسولک فانک ان لم تعرفنى رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دینى; (7)
بارالها! خود را به من بشناسان که اگر خودت را به من معرفى نکنى پیامبرت را نشناسم . بارالها! پیامبرت را به من معرفى کن که اگر پیامبرت را به من معرفى نکنى حجتت را نشناسم، بارالها حجتت را به من معرفى کن که اگر حجتت را به من معرفى نکنى از دین خود گمراه شوم .»
این دعا علاوه بر امام صادق علیه السلام از نواب اربعه نیز نقل شده که احتمال دارد ایشان از خود حضرت مهدى علیه السلام نقل کرده باشند . (8)
3 . اطاعت محض از خداوند و اولیاى او
پس از شناختخداوند و امام زمان علیه السلام و اعتقاد به آنان باید این شناخت و اعتقاد را عملى کرد و تبلور حقیقى آن در اطاعت محض از آن انوار پاک است .
همسو کردن رفتارها، نیتها و جهتگیریها طبق خواست رهبر الهى از مهمترین ویژگیهاى رهروى راستین است و این صفتبه خوبى در یاران امام مهدى علیه السلام وجود دارد .
شایان توجه اینکه اگر کسى در مرحله شناخت، در حد ممکن معرفت کسب نمود، در مرحله اطاعت دچار تردید نخواهد شد; حال آنکه اگر کسى در آن مرحله دچار تردید و یا نقصان معرفتى شد، در مرحله اطاعت هرگز پیرو خوبى نخواهد بود .
در قرآن کریم اطاعت از امام، همسنگ اطاعت از خداوند و پیامبر او شمرده شده است; آنجا که خداوند مىفرماید:
«اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولى الامر منکم» ; (9) «از خداوند و رسول و صاحب امرتان اطاعت کنید .»
اگر چه امروزه حضرت مهدى علیه السلام در پس پرده غیبت است، اما اراده و فرمانش را باید گردن نهاد; چرا که اگر کسى اکنون از دستورات آن حضرت اطاعت کرد در زمان ظهور نیز چنین خواهد بود .
رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در اینباره فرمود:
«طوبى لمن ادرک قائم اهل بیتى وهو مقتد به قبل قیامه یتولى ولیه ویتبرا من عدوه ویتولى الائمة الهادیة من قبله اولئک رفقائى وذوو ودى ومودتى واکرم امتى على; (10) خوشا به حال کسى که، قائم اهل بیت را درک کند; حال آنکه پیش از قیام او نیز پیرو او باشد . با دوست او دوست و با دشمن او دشمن [و مخالف] و با رهبران و پیشوایان هدایتگر پیش از او نیز دوستباشد . اینان همنشین و دوستان من و گرامىترین امت من در نزد من هستند .»
_______________________________________
1) ذاریات/56 .
2) بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، ج57، ص229 .
3) پیشین، ج52، ص307 .
4) کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج2، ص409 .
5) غیبت نعمانى، ص331 .
6) اصول کافى، کلینى، ج1، ص371 .
7) کافى، کلینى، ج1، ص337; کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص342; غیبت نعمانى، ص166 .
8) ر . ک: کمال الدین، ج2، ص512 .
9) نساء/59 .
10) کتاب الغیبة، شیخ طوسى، ص456; کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص286 .
11) منتخب الاثر، صافى گلپایگانى، ص640، ح3 .
12) پیشین، ح4 .
13) خورشید مغرب، محمدرضا حکیمى، ص264 .
14) کمال الدین و تمام النعمه، ص644، ح3 .
15) همان .
16) غیبت نعمانى، ص200، ح16 .
17) پیشین، ص245 .
18) کافى، ج1، ص335 .
19) غیبت نعمانى، ج1، ص288، ح8 .
20) پیشین، ج1، ص319 .
21) کتاب الغیبه، ص 456 .
منبع: تبیان