مهدویت و رسالت نهادهاى فرهنگى
با تشکر از اینکه وقتخود را در اختیار مجله قرار دادید لطفا به عنوان اولین سؤال بفرمایید که ضرورت بحث راجع به حضرت مهدى، علیه السلام چیست؟
مساله مهدویت و بحث کردن راجع به حضرت مهدى، علیه السلام، در حقیقت مربوط به حوادث آینده است و نوعى پیشگویى و آیندهنگرى است و آیندهنگرى هم از حیاتىترین مسایل بشرى است . مىدانید که انسان بین گذشته، آینده و اکنون قرار دارد . اگر آیندهاش را از او بگیریم یعنى دیوارى از بتن آرمه میان او و آیندهاش بکشیم; هیچ نداند که در آینده، سرنوشتخودش و انسانهاى همراه خودش چه خواهد شد، همین الآن مىایستد و به زمین مىخورد و مرگش فرا مىرسد . اگر گذشته را هم از او بگیریم همین طور مىشود .
پس آیندهنگرى یک ضرورت اساسى استبراى کل بشریت . از این روست که شما مىبیند در جامعههاى غیراسلامى کسانى نظیر تافلر، فوکویاما و ... به نظریهپردازى در مورد آینده و آیندهنگرى پرداختهاند . و حتى براى کشورها طرحهایى مىدهند; براى اقتصاد، براى جنگ، براى مسایل زیست محیطى و ... همچنین طرحهایى مىدهند که مثلا در بیستسال آینده چه خواهد شد .
در درون جامعه مذهبى هم مساله آینده پس از اثبات خدا و پیامبر مسالهاى حیاتى است . به خاطر این هم هست که ما بیشترین روایات را راجع به حضرت مهدى (ع) داریم و بیشترین توجهات مشخص پیامبر به حضرت مهدى (ع) بوده است . در حدیث لوح از اسرار آل محمد (ع) حضرت مهدى (ع) مطرح مىشود . حضرت رضا (ع) در آن جلسه که دعبل شعرش را مىخواند هم این مساله را مطرح مىکند و ائمه اطهار (ع) همگى همینطور این بحث را مطرح مىکردهاند . آیت الله آقاى مظاهرى یک وقتى در برنامههاى بعدازظهر جمعهشان گفتند: ما 6000 حدیث درباره مهدویت داریم، در حالى که این تعداد حدیث درباره نماز نداریم و چیزى حدود 4000 حدیث در این زمینه بیشتر نداریم . البته ما هنوز به یک استقصاى کاملى درباره این مقوله نپرداختهایم . ایشان هم شخص محقق و متتبعى است و مىشود به سخنان ایشان اعتماد کرد .
مىدانید که دین ما ناتمام گذاشته شد; یعنى به تمام و کمال رسید ولى در اجرا ناتمام ماند . تبیین واقعیتها و ابعادش و اجرایش مربوط به حضرت مهدى (ع) است که در آینده مىآیند . اصلا حضرت مهدى (ع) تسلاى همه ائمه (ع) است و هر چه را که پیش آمده حضرت مهدى (ع) مىآیند و درست مىکنند .
کارکرد این بحث در عصر غیبت چیست؟ و آیا زندگى شخص معتقد به حضرت با زندگى شخص بىاعتقاد به ایشان تفاوتى دارد؟
اگر اعتقاد به حضرت مهدى (ع) و لازمه آن یعنى انتظار ایشان اعتقادى راستین باشد که در درون انسان پدید آمده نه مثل نوع اعتقاداتى که بعضى افراد به حلال و حرام دارند که حرام را مىخورند و حلال را زیر پا مىگذارند . یعنى اعتقاد راستینى به حضرت مهدى (ع) به وجود بیاید، انتظار براى آنها بیشترین چیزى که به وجود مىآورد تعهد به اصول مهدویت است . این تعهد که پیدا شد دیگر کار تمام است و فرد به گونهاى مىشود که در جامعه به درد مىخورد; در برابر کمترین حرام مىایستد، براى اجراى همه حلالها اقدام مىکند; چون حضرت مهدى (ع) طبق روایاتى که داریم امامى است که براى غم شیعهاش غمگین مىشود و براى خوشحالىاش خوشحال مىشود .
به عبارت دیگر شخص منتظر براى رفع مشکلات جامعه بیشترین تلاشها را مىکند; چون خرسندى حضرت را در این مىبیند . چون او در انتظار جامعه صالح است، ابتدا به صلاح خود اقدام مىکند . محال استشخصى 60 سال فاسد باشد و فریاد منادى مصلح که بلند شد یکدفعه بیاید در یک جامعه صالح . همچنین چیزى نمىشود مثل این است که شخصى را از کوره دهات و پشت کوهها یا دل «آمازون» بردارید و بگذارید در ساختمان صد طبقه «نیویورک» چنین کسى نمىتواند خودش را تطبیق دهد .
وقتى انسان به انتظار مصلح استخودش را صالح مىکند و سعى مىکند در آن جوى که هستبه مقدارى که مىتواند در خانواده و فرزندانش بعد قوم و خویشان و بعد هم شاگردان صلاح ایجاد کند .
بنابراین جامعه ما که بر اصل قانونباورى، اصل تعهدشناسى و اصل مسؤولیت پذیرى استوار است در پرتو مهدویت جان مىگیرد و زنده مىشود اگر مهدویت راستین باشد - بنابراین تاثیرهاى بسیار عینى، لحظهاى، فورى بر کل جامعه مىگذارد . جبهههاى ما یکى از نمونههایش بود . در جبهههاى ما توجه به حضرت مهدى (ع) و مهدویت زیاد بود و ذکر «یا مهدى» محرک قوى جوانهاى ما بود . ببینید آنها چه کار بزرگى کردند . این اعتقاد در همه بخشهاى اجتماع اثر دارد . پس انسانى که به مهدویت و انتظار معتقد است و توجهى به حضرت دارد، به خصوص اگر هفتهاى یکبار «سلام على آل یاسین» را بخواند، نمىتواند آدم ولنگار و بىتعهدى باشد و رشوه بگیرد و یا زمین خوردهاى را ببیند دستش را نگیرد و کارى را که قرار استبکند درست انجام ندهد، ما چنین آدمى سراغ نداریم و این امکان ندارد . بنابراین توجه، انتظار و اعتقاد به مهدویتبزرگترین انگیزه و محرک براى اعمال خوب براى ساختن فرد و جامعه و بزرگترین پایگاه و خاستگاه حرکت متعالى انسان است .
منبع: تبیان