کارکردهای انتظار برای فرد منتظر
ارضای فطرت عدالت خواهی
فلاسفه اخلاق درباره ی مصادیق فعل اخلاقی، اختلاف دیدگاه فراوانی دارند، به ویژه در این که آیا فعل خاصی هست که مطلقاً خوب و مورد توجه انسان ها باشد، اختلاف نظرها بیشتر است، اما در این میان، همگی به دو چیز اتفاق رأی دارند و آن، گرایش به حق و عدالت است. حق و عدالت بیش از آن که فعل خاصی باشند عناوینی هستند که بر تمامی افعال خوب صدق می کنند و نقطه مقابل آنها یعنی ظلم و باطل اوصافی اند که همه ی افعال زشت و ناپسند قابل اطلاق اند. بهترین دلیل بر همگانی بودن گرایش به حق و عدالت این است که حتی هیچ ظالمی نمی پذیرد فعل خود را ظلم بخواند و هیچ مدعی باطلی، دعوت خود را دعوت به باطل نمی داند، بدین روست که هم انوشیروان (که در یک روز چند هزار نفر را قتل عام کرد) خود را عادل می خواند و هم امثال مارکس و فروید و دیگر پرچم داران مخالفت با
ادیان الهی خود را مدعی به حق می دانستند. اما اگر در سراسر تاریخ بشر بنگریم آن چه همواره نمود بیشتری داشته، ظلم بوده، نه عدل، باطل بوده، نه حق. در طول تاریخ، نمرودها، ابراهیم ها را در آتش انداختند، فرعون ها در تعقیب و در پی قتل موسی ها بودند، علمای درباری دنیاپرست در صدد به صلیب کشاندن عیسی ها بوده اند ابوسفیان ها و ابوجهل ها بر محمدها لشکر کشیدند و ابولهب ها خاکستر بر سر خیر البشرها ریخته اند، و آن چه هنوز هم نمود دارد و مردم می بینند باطل و ظلم است و مردم همواره آرزو دارند که شاهد حق و عدل باشند و آن را به عیان ببینند.
از طرف دیگر ما خدا را حکیم می دانیم؛ یعنی کار عبث نمی کند اگر میل و گرایشی واقعی در نهاد بشر به ودیعت گذاشته باید ما به ازای خارجی نیز برای آن قرار داده باشد؛ یعنی اگر از درون میلی هست باید از بیرون هم کشش باشد تا حق و عدالت فراگیر در جهان تحقق یابد.
نتیجه این که به دلیل همین گرایش فطری، انسان باید شاهد تجلی همه جانبه حق و عدل باشد و این وعده، تحقق پذیرد، اما کجا و چه هنگام؟
شاید بگویید خدا به این گرایش فطری انسان در جای دیگر جواب می دهد و آن جاست که همه ظالم ها جزا داده می شود و موازین عدل برپا می گردد و به کسی ظلم نمی شود و حق آشکار می شود و جایی برای باطل باقی نماند و دیگر نیازی نیست که در این دنیا هم چنین چیزی برقرار شود.
پاسخ این است که خدا بشر را در دنیا آفریده تا سیر تکاملی خود را طی کند و در همین دنیاست که باید عمل کند و به اعلی علیین برسد، آخرت، باطن و پشت پرده همین دنیاست و چیزی جدای از این دنیا نیست، پس انسان که در دنیا برای تحقق عدل و حق فراگیر تلاش می کند باید در همین دنیا نیز حق و عدل کلی و جهان شمول محقق گردد و در نهایت جامعه آرمانی و مدینه ی فاضله الهی تحقق یابد تا جهتی باشد در مقابل کسانی که می گفتند در این دنیا نمی توان جامعه ی عادلانه ای بر پا کرد و با این بهانه خود را از عرصه وظایف اجتماعی کنار می کشیدند، لذا در همه ی ادیان الهی نه تنها مسئله بقای روح و آخرت و قیامت مطرح شده بلکه وعده تحقق حق و عدل در این جهان نیز داده شده و به اهل حق و عدل بشارت داده که عاقبت در همین جهانِ خاکی نیز شاهد ظهور و غلبه حق بر باطل و محو ظلم و ستم خواهند بود.
خلاصه این استدلال چنین است:
ادامه مطلب کارکردهای انتظار برای فرد منتظر...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسن زارع ( چهارشنبه 91/5/18 :: ساعت 5:0 عصر )