4 . احترام خالصانه
از آنجایى که امام حقى بزرگ برگردن پیروان دارد، خداوند متعال احترام او را بر مردمان لازم فرموده است . از اینرو هرآنچه مایه بزرگداشت او مىشود از سوى یاران آن حضرت انجام مىگیرد . ایشان این روحیه را در زمان غیبت در خود ایجاد نمودهاند تا در زمان ظهور نیز همواره در تمامى امور، احترام آن حضرت را پاس دارند .
ائمه معصومین علیهم السلام که معلم انسانهایند، هرگز از این مهم غفلت نکرده و عظمتشان آخرین معصوم علیه السلام، آنها را به تکریم و احترامى مثال زدنى واداشته است .
وقتى «دعبل خزاعى» قصیدهاى غراء براى امام على بن موسى الرضا علیهما السلام خواند - که در ابیاتى از آن به حضرت مهدى علیه السلام اشاره شده بود - حضرتش به احترام ذکر نام مقدس ایشان، متواضعانه برخاسته، دستبر سر نهاد و براى فرج قائم آل محمد صلى الله علیه و آله دعا فرمود . راوى این عمل ارزشمند امام رضا علیه السلام را این گونه وصف کرده است:
«فوضع الرضا علیه السلام یده على راسه وتواضع قائما ودعى له بالفرج; (11) حضرت رضا علیه السلام دستخود را بر سرش قرار داد و در حالى که ایستاده بود تواضع کرد و براى فرج او [امام زمان علیه السلام] دعا کرد .»
به راستى کسى که از احترام اندکى به صورت برخاستن هنگام شنیدن نام آن حضرت کوتاهى مىکند، چگونه مىتواند در عصر ظهور به تکریم آن حضرت بپردازد و از جان خود بگذرد؟!
مناسب است درباره احترام به آن حضرت بیشتر بخوانیم .
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: «چرا به هنگام شنیدن نام «قائم» لازم استبرخیزیم!» آن حضرت فرمود: «آن حضرت، غیبت طولانى دارد و این لقب یادآور دولتحقه آن حضرت و ابراز تاسف بر غربت اوست و لذا آن حضرت از شدت محبت و مرحمتى که به دوستانش دارد به هر کس که حضرتش را به این لقب یاد کند نگاه محبتآمیز مىکند . از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بنده خاضعى در مقابلصاحب عصر خود هنگامى که مولاى بزرگوارش به سوى او بنگرد از جاى برخیزد، پس باید برخیزد و تعجیل در فرج امر مولایش را از خداوند مسئلت نماید . (12) »
علاوه بر حکمتیاد شده، آمادگى افراد در هر آن، براى قیام، و مبارزه و جهاد در راه تحکیم عدالت اجتماعى، و حفظ حقوق انسانها واجد اهمیتى بسزاست .
انسان منتظر که زمینهساز ظهور در عصر غیبت است، باید همواره داراى چنین هدفى باشد و در راه تحقق آن به گونههاى مختلف بکوشد و تا آنجا این آمادگى را داشته باشد و ابراز دارد، که هرگاه نام پیشواى قیام (قائم) ذکر مىشود به پاخیزد و آمادگى همه جانبه خویش را نشان دهد و این آمادگى را همیشه به خود و دیگران تلقین و تحکیم کند . (13)
5 . انتظار راستین
انتظار راستین که اساس شخصیتیاران امام مهدى را شکل مىدهد، پیشینهاى بس دراز و طولانى در تاریخ شیعه دارد .
آخرین فرستاده الهى بانگ برآورده و انسانها را به روزگارى سراسر نور نوید داده و فرموده است:
«لا تذهب الدنیا حتى یلى امتى رجل من اهل بیتى یقال له المهدى; (14) دنیا به پایان نرسد مگر اینکه امت مرا مردى از اهل بیت من رهبرى کند که به او مهدى گفته مىشود .»
و اکنون قرنها از آن بانگ ملکوتى مىگذرد، ولى همچنان طنین دلنشین و امیدبخش آن در گوش انسانهاست . و این بشارت بزرگ زندگى مردمان را در عصر بلند انتظار با تاریخى روشن از نمودها و جلوههاى فکرى و عملى روز به روز به آن دروازه روشنایى نزدیکتر مىسازد .
و آنچه در این رهیافت از ارزشى بس بلند برخوردار است زمینهسازى براى ایجاد آن حکومت موعود است; اگرچه زمان برپایى آن از اسرار الهى و تنها در حیطه اراده خداوند است . انتظار به معناى چشم به راه بودن و درنگ کردن به امید پیشامدى خاص و به بیان دیگر کیفیتى است روحى که موجب به وجود آمدن حالت آمادگى براى آنچه انتظار دارند مىشود; و ضد آن یاس و ناامیدى است .
این اندیشه در فرهنگ مهدویتبیش از هرچیز، مشتمل بر عنصر خوشبینى نسبتبه جریان کلى نظام طبیعت و سیرتکاملى تاریخ و اطمینان به آینده و طرد عنصر بدبینى نسبتبه پایان کار بشر است که طبق بسیارى از نظریهها و فرضیهها فوق العاده تاریک و ظلمانى است .
امید و آرزوى تحقق این نوید کلى جهانى انسانى، در زبان روایات اسلامى، «انتظار فرج» خوانده شده و از جمله عبادات، بلکه برترین آنها شمرده شده است .
پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام بر انتظار آن روز موعود، و لحظه شمارى در فرا رسیدن آن حکومتحقه - که تنها به دست آن حضرت تشکیل مىگردد - تاکید فراوانى نموده و آن را از اصول اساسى دیندارى شمردهاند و پاداشهاى بزرگى براى منتظران بیان فرمودهاند .
از همین رو، علماى بزرگ، انتظار ظهور منجى را یکى از وظایف مهم مردم در عصر غیبت و عنصرى اساسى در زمینهسازى و حفظ روحیه مناسب براى درک زمان ظهور ذکر کردهاند . و همواره مؤمنان را به رعایت این وظیفه خطیر با گفتار و کردار وا مىداشتند .
در باب انتظار فرج و ارج و اهمیت آن احادیث فراوانى از پیشوایان معصوم علیهم السلام روایتشده است .
رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در این باره فرموده است:
«افضل اعمال امتى انتظار الفرج من الله عزوجل; (15) برترین کارهاى امت من انتظار فرج از خداى عزیز و جلیل است .»
بدون هیچ توضیحى توجه خوانندگان محترم رابه کلمه «اعمال» یعنى «کارها» در روایت جلب مىنماییم که آن حضرت، انتظار را عمل و کار دانسته است و نه سکون و بىکارى . این فرمایش پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را تا حدودى امام صادق علیه السلام تبیین فرموده است:
«من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع ومحاسن الاخلاق وهو منتظر فان مات وقام القائم بعد کان له من الاجر مثل اجر من ادرکه فجدوا وانتظروا هنیئا لکم ایتها العصابة المرحومة; (16) هر کس که خوشحال مىشود که از یاران قائم علیه السلام باشد باید منتظر باشد و با پرهیزگارى و اخلاق نیکو عمل نماید و با چنین حالى منتظر باشد که هرگاه بمیرد و پس از مردنش قائم علیه السلام به پا خیزد، پاداش او همچون کسى خواهد بود که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد، پس بکوشید و منتظر باشید . گوارایتان باد اى گروه رحمتشده!»
6 . آمادگى براى خدمتبه حضرت مهدى علیه السلام
آنان که وجودشان سرشار از عشق خداوند و اولیاى اوست، اگر عصر ظهور را درک کنند بزرگترین افتخارشان خدمتبه احتبلند مهدى آل محمد صلى الله علیه و آله خواهد بود .
شاید باور کردن این سخن بسى مشکل نماید که رئیس مذهب شیعه، همو که هزاران دانشمند، زانوى ادب و دانشجویى در محضر کلامش بر زمین مىنهادند و همو که شاگردان مکتبش عقابان تیز پرواز آسمان اندیشه و علم بودند، آنگاه که نام آخرین ذخیره الهى نزدش برده مىشد با حسرتى برآمده از عمق جان و آرزویى بىمانند آهى از نهاد برمىآورد و مىفرمود:
«لو ادرکته لخدمته ایام حیاتى; (17) اگر او را درک کنم تمام روزهاى زندگانىام خدمتگزار او خواهم بود .»
هر کس بخواهد در آن روزگار به خدمتحضرتش نصیب گردد باید هم اکنون در دوران غیبت، خدمتبه آن حضرت و یاران او را سرلوحه کارهاى خود قرار دهد .
بىتردید خادمان دوران ظهور، همان خادمان دوران غیبتند .
پس منتظر راستین و علاقهمند به حضرت مهدى علیه السلام باید تمامى لحظههاى زندگى خود را سرشار از خدمتبه او و راه و هدفش سپرى نماید .
7 . خودسازى و دیگرسازى
یکى از ویژگیهاى یاران امام مهدى علیه السلام در عصر غیبتخودسازى و مواظبتبر رفتار خویش است که در پى آن، جامعه و دیگران نیز به این جهت متمایل خواهند شد .
شکى نیست که دیندارى در عصر غیبتحضرت مهدى علیه السلام از هر زمانى دیگر بسى مشکلتر و طاقتفرساتر است .
حضرت امام صادق علیه السلام سختى این دوران را این گونه تصویر نمودهاند:
«ان لصاحب هذا الامر غیبة المتمسک فیها بدینه کالخارط للقتاد ثم قال هکذا بیده فایکم یمسک شوک القتاد بیده ثم اطرق ملیا ثم قال: ان لصاحب هذا الامر غیبة فلیتق الله عبده ولیتمسک بدینه; (18) صاحب این امر، غیبتى دارد که در آن هر کس از دین خود دستبرندارد همانند کسى است که با کشیدن دستخود به ساقه قتاد [که بوتهاى تیغدار است] خارهاى آن را بسترد، پس کدام یک از شما با دستخود تیغهاى قتاد را نگه مىدارد؟»
سپس آن حضرت مدتى سر به زیر افکنده فرمود: صاحب این امر داراى غیبتى است; پس بنده خدا باید پرهیزگارى و تقوا پیشه کند و به دین خود تمسک جوید .»
اگرچه آزمایشهاى دینى براى همه ایمان آورندگان در همه زمانها، قانون الهى است; اما در عصر غیبت تمامى عوامل دستبه دست هم داده این آزمایش را به کمال خود رسانده است . در این دوران است که نگهداشت دین، بسیار دشوار است و بیشترین مردم به انگیزههاى گوناگون ایمان خویش را در زندگى ازدست مىدهند .
گسترش زمینههاى ناباورى، افزایش انگیزههاى انحراف و گریز از دین، ستیزه جوییهاى دشمنان با دینداران و دیندارى، از مهمترین عوامل این آزمایش است . آنان که در این گردابهاى ترسناک، دین خود را حفظ کنند از شان و رتبهاى بس رفیع برخوردار خواهند بود . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود:
«یا على واعلم ان اعجب الناس ایمانا واعظمهم یقینا قوم یکون فى آخر الزمان لم یلحقوا النبى وحجب عنهم الحجة فآمنوا بسواد على بیاض; (19) اى على! بدان که شگفت انگیزترین مردم از جهت ایمان و عظیمترین آنها از روى یقین، مردمىاند که در آخرالزمان خواهند بود; پیامبر را ندیدهاند و حجت (امام علیه السلام) نیز از آنان محجوب است، اما به سیاهى که بر سفیدى رقم خورده است ایمان آوردهاند .»
انسان دراین دوران برخلاف دوران معاصر پیامبر صلى الله علیه و آله، از تمامى دریافتهاى حسى نسبتبه پیامبر و امام علیه السلام دور است و تنها بر اساس درک عقلى و تاریخى، پیامبر صلى الله علیه و آله و پیشوایان معصوم را مىشناسد و به رسالت و امامت ایشان ایمان مىآورد .
امام سجاد علیه السلام در اینباره مىفرماید:
«یا ابا خالد ان اهل زمان غیبته القائلین بامامته والمنتظرین لظهوره افضل من اهل کل زمان لان الله تبارک وتعالى اعطاهم من العقول والافهام والمعرفة ما صارت به الغیبة عندهم بمنزلة المشاهدة، وجعلهم فى ذلک الزمان بمنزلة المجاهدین بین یدى رسول الله صلى الله علیه و آله بالسیف، اولئک المخلصون وشیعتنا صدقا، والدعاة الى دین الله عزوجل سرا وجهرا; (20) اى اباخالد، مردم زمان غیبت آن امام که به امامت او معتقدند و منتظر ظهور اویند، از مردم هر زمانى برترند; زیرا خداى متعال عقل و فهم و معرفتى به آنها عطا فرموده که غیبت نزد آنان به منزله مشاهده است و آنان را در آن زمان به مانند مجاهدان پیش روى رسول خدا صلى الله علیه و آله که با شمشیر به جهاد برخاستند قرار داده است . آنان مخلصان [حقیقى] و شیعیان راستین ما و داعیان به دین خداى متعال در نهان و آشکارند .»
موفقیت در این آزمایش، نیازمند بینشى است که انسان دیندار در پرتو آن بتواند در برابر تحریفها و شبههها و تردیدها رویکرد دینى خود را حفظ نماید و با هیچ یک از عوامل انحراف، خلوص دینى و دیندارى رادر فکر و عمل از دست ندهد .
اگر چنین شد، مصداق این فرمایش رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله خواهد بود که فرمود: «به زودى پس از شما، کسانى مىآیند که یک نفر از آنان پاداش پنجاه نفر از شما را دارد .» گفتند: «اى رسول خدا، ما در جنگ بدر و احد و حنین در رکاب شما جهاد کردیم و درباره ما آیه قرآن نازل شده است .»
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «اگر آنچه از آزارها و رنجها که بر آنان مىرسد، بر شما آید، بسان آنان شکیبایى نخواهید داشت . (21)
پایدارى بر دین در روزگار غیبتبه تحمل سختیها، محرومیتها و تنگناهاى مادى خلاصه نمىشود; بلکه تحمل فشارهاى سخت روحى و معنوى نیز، بر آنهاافزوده مىگردد . و چنانچه دیندارى با صبر و شکیبایى درست و آگاهانه توام نباشد به تدریج ناامیدیها روى مىآورد و باور را از روح و فکر برمىدارد .
بنابراین منتظر راستین باید که زمینه ساز صادق ظهور باشد و اگر چنین بود، داشتن ویژگیهاى فوق پارهاى از خصوصیات او خواهد بود .
________________________________________
1) ذاریات/56 .
2) بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، ج57، ص229 .
3) پیشین، ج52، ص307 .
4) کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج2، ص409 .
5) غیبت نعمانى، ص331 .
6) اصول کافى، کلینى، ج1، ص371 .
7) کافى، کلینى، ج1، ص337; کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص342; غیبت نعمانى، ص166 .
8) ر . ک: کمال الدین، ج2، ص512 .
9) نساء/59 .
10) کتاب الغیبة، شیخ طوسى، ص456; کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص286 .
11) منتخب الاثر، صافى گلپایگانى، ص640، ح3 .
12) پیشین، ح4 .
13) خورشید مغرب، محمدرضا حکیمى، ص264 .
14) کمال الدین و تمام النعمه، ص644، ح3 .
15) همان .
16) غیبت نعمانى، ص200، ح16 .
17) پیشین، ص245 .
18) کافى، ج1، ص335 .
19) غیبت نعمانى، ج1، ص288، ح8 .
20) پیشین، ج1، ص319 .
21) کتاب الغیبه، ص 456 .
منبع: تبیان